🔸 معادل فارسی:
غافلگیر کردن کسی / پیش دستی کردن / دست بالا گرفتن
در زبان محاوره ای:
زد غافلگیرش کرد، ازش جلو زد، پیش دستی کرد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
داشتن موقعیت برتر یا شلیک اول در درگیری، یعنی قبل از طرف مقابل اقدام کردن
مثال: The sniper got the drop on the enemy.
تک تیرانداز غافلگیرشون کرد و اول شلیک کرد.
2. ** ( رقابتی – روزمره ) :**
پیش دستی کردن یا جلو افتادن از کسی در موقعیت رقابتی یا تصمیم گیری
مثال: She got the drop on me and grabbed the last ticket.
پیش دستی کرد و آخرین بلیت رو گرفت.
3. ** ( استعاری – احساسی یا اجتماعی ) :**
غافلگیر کردن کسی در گفت وگو، رابطه، یا موقعیت اجتماعی
مثال: He got the drop on me with that unexpected compliment.
با اون تعریف غیرمنتظره غافلگیرم کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
surprise – outsmart – beat to it – ambush – get ahead
غافلگیر کردن کسی / پیش دستی کردن / دست بالا گرفتن
در زبان محاوره ای:
زد غافلگیرش کرد، ازش جلو زد، پیش دستی کرد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
داشتن موقعیت برتر یا شلیک اول در درگیری، یعنی قبل از طرف مقابل اقدام کردن
مثال: The sniper got the drop on the enemy.
تک تیرانداز غافلگیرشون کرد و اول شلیک کرد.
2. ** ( رقابتی – روزمره ) :**
پیش دستی کردن یا جلو افتادن از کسی در موقعیت رقابتی یا تصمیم گیری
مثال: She got the drop on me and grabbed the last ticket.
پیش دستی کرد و آخرین بلیت رو گرفت.
3. ** ( استعاری – احساسی یا اجتماعی ) :**
غافلگیر کردن کسی در گفت وگو، رابطه، یا موقعیت اجتماعی
مثال: He got the drop on me with that unexpected compliment.
با اون تعریف غیرمنتظره غافلگیرم کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: