get the drift

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
منظور رو گرفتن / نکته رو فهمیدن / متوجه شدن حرف طرف
🔸 تعریف ها:
1. فهمیدن مفهوم کلی یا منظور ضمنی کسی، حتی اگر به صورت مستقیم بیان نشده باشه
مثال: I didn’t understand every word, but I got the drift. همه ی حرف هاشو نفهمیدم، ولی منظور کلی شو گرفتم.
...
[مشاهده متن کامل]

2. درک کردن پیام غیرمستقیم یا کنایه آمیز مثال: He kept talking about how expensive things are—if you get the drift. هی از گرونی حرف می زد—اگه منظورشو گرفتی.
🔸 مترادف ها:
get the idea – catch the meaning – understand – get the point – grasp the concept

لُپ کلام رو گرفتن، اصل موضوع رو متوجه شدن
عامیانه گرفتی! روشن شد! واضحه!دوزاریت افتاد
متوجه موضوع یا نکته ای شدن
مثال ?I did not get the drift . . . do they want to go or not
مترادف catch the drift