get the ball rolling


(امریکا - عامیانه) شروع به کار یا فعالیت کردن، ادامه دادن

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) get started; begin, commence

پیشنهاد کاربران

مثال؛
Let’s get the ball rolling by assigning tasks to each team member.
When planning an event, a coordinator might say, “We need to get the ball rolling on venue bookings and invitations. ”
A manager might motivate their team by saying, “Let’s get the ball rolling on this project and show what we can achieve. ”
...
[مشاهده متن کامل]

کاری رو شروع کردن
To get started
Kick off شروع کردن کار
To get started doing something
کاری را روی غلتک انداختن
بزن بریم ک کار رو شروع کنیم
I must get some rest and feel better soon and that we can get the ball rolling on this
باید یکم استراحت کنم تا بهتر شم. بعد میتونیم اینکارو ادامه بدیم
to get started
Start/set/get the ball rolling
شروع کردن، دست به کار شدن
Keep the ball rolling
ادامه دادن ( به یک فعالیت )
ادامه فعالیت
دست به کار شدن
We have to get the ball rolling on this project soon
کار را به چرخش درآوردن، راه انداختن ( باعث شروع کار، فعالیت، فرایند، پروژه، . . . شدن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس