get started


آغاز کردن، شروع کردن

جمله های نمونه

1. Well, what are we waiting for? Let's get started!
[ترجمه گوگل]خب منتظر چی هستیم؟ بیا شروع کنیم!
[ترجمه ترگمان]خب، منتظر چی هستیم؟ بیاین شروع کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Come on, let's get started - we've wasted enough time already.
[ترجمه fouad] یاله بیا شروع کنیم. تا حالاشم باندازه کافی وقت تلف کرده ایم.
|
[ترجمه گوگل]بیا، بیایید شروع کنیم - به اندازه کافی زمان را تلف کرده ایم
[ترجمه ترگمان]بیا شروع کنیم - به اندازه کافی وقت تلف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't seem to get started today.
[ترجمه فرزانه] به نظر میرسه امروز نمی توانم شروع کنم
|
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد امروز شروع کنم
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد امروز شروع به کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's difficult for new lawyers to get started in private practice.
[ترجمه گوگل]شروع کار خصوصی برای وکلای جدید دشوار است
[ترجمه ترگمان]برای وکلای جدید مشکل است که به طور خصوصی شروع به کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I suppose we may as well get started.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما نیز ممکن است شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بهتره شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was up bright and early, keen to get started.
[ترجمه گوگل]او باهوش بود و زود بود، مشتاق شروع کردن
[ترجمه ترگمان]او روشن و زود بیدار شده بود و مشتاق بود که شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can't wait to get started.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم صبر کنیم تا شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]نمی تونیم صبر کنیم تا شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plans have been okayed, so let's get started as soon as possible.
[ترجمه گوگل]برنامه ها درست شده اند، پس بیایید هر چه زودتر شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها مورد تایید قرار گرفته اند، پس اجازه دهید هر چه زودتر شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've done talking-let's get started.
[ترجمه گوگل]من صحبت را تمام کردم - بیایید شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]من حرف زدن رو تموم کردم بیا شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It helps everyone get started if there are notes indicating where and how video materials would fit into the syllabus.
[ترجمه گوگل]اگر یادداشت هایی وجود داشته باشد که نشان می دهد مواد ویدئویی کجا و چگونه در برنامه درسی قرار می گیرند، به همه کمک می کند تا شروع به کار کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به همه کمک می کند در صورتی که یادداشت هایی وجود دارند که نشان می دهند کجا و چگونه مواد ویدئویی در برنامه درسی جای می گیرند، شروع به کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Help me get started, get noticed, and get my name out there in the public arena.
[ترجمه گوگل]به من کمک کنید شروع کنم، مورد توجه قرار بگیرم و نامم را در عرصه عمومی مطرح کنم
[ترجمه ترگمان]کم کم کن شروع کنم، توجه داشته باشم و اسم خودم رو تو آرنا فاش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We'd better get started if we want to finish this job today.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم امروز این کار را تمام کنیم بهتر است شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتره امروز کارمون رو تموم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seed Money School-to-work initiatives can not get started without an initial infusion of flexible seed money.
[ترجمه گوگل]Seed Money ابتکارات مدرسه به محل کار را نمی توان بدون تزریق اولیه پول بذر انعطاف پذیر آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]طرح های مربوط به مدرسه دانه را نمی توان بدون تزریق اولیه پول بذر انعطاف پذیر شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We'd better get started. He resolutely maintains a fixed, matey grin until you ask him something dodgy.
[ترجمه گوگل]بهتر است شروع کنیم او قاطعانه یک پوزخند ثابت و دوستانه دارد تا زمانی که از او چیزی مبهم بپرسید
[ترجمه ترگمان]بهتره شروع کنیم با عزمی جزم یک نیشخند ثابت و دوستانه را ادامه می دهد، تا اینکه از او یک چیز خطرناک بپرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But there are other inexpensive ways to get started in business too.
[ترجمه گوگل]اما راه های ارزان دیگری نیز برای شروع کسب و کار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما راه های ارزان دیگری نیز برای شروع کسب وکار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• begin, commence; activate, set into motion; initiate, establish

پیشنهاد کاربران

۱ ) شروع کردن انجام یک فعالیت - دست به کار شدن
۲ ) شروع شدن یک دوره زمانی در زندگی و غیره
⭐ let’s get started
بیاید شروع کنیم - بیاید دست بکار شیم
get started
PHRASE
1 ) - to begin doing or working on something
...
[مشاهده متن کامل]

- begin a task, endeavour, or process
e. g.
- You ( had ) better get started if you want to finish on time.
- 🎵🎵🎵
Haven't I seen you somewhere before?
You look familiar
You wanna dance?
Yeah
I guess I just don't recognize you with your clothes on
What are you waiting for?
I'm gonna party
( It's a celebration )
'Cause anybody just won't do
Let's get this started
( No more hesitation )
'Cause everybody wants to party with you
Come join the party
( It's a celebration )
'Cause anybody just won't do
Let's get this started
( No more hesitation )
'Cause everybody wants to party with you
🎵🎵🎵
Celebration
Song by Madonna
2 ) to begin an important period in one's life or career
e. g.
newlyweds who are just getting started on their lives together.

ورزش و سلامت
دست به کار شدن
to begin doing or working on something
شروع به کار کردن یا کار کردن روی چیزی
to begin an important period in one's life or career
شروع یک دوره مهم در زندگی یا شغل
بریم برا شروع
آماده شدن
دست اول، درجه یک
شروع کردن
به کار انداختن ( برای مثال به کار انداختن ماشین )

بپرس