آزرده خاطر کردن ، آتشی مزاج کردن ، عصبی کردن
Also : put someone's back up
رنجاندن؛ عصبانی کردن؛ اذیت کردن؛ دلخور کردن؛ از کوره در رفتن؛ حرص کسی را در آوردن
... [مشاهده متن کامل]
گستاخی بیل واقعاً عصبانیم می کنه ( اذیتم می کنه، آزارم می ده )
تأخیرهای احمقانه در بانک فقط اعصابش رو بهم می ریخت.
مارتا زود رنجه یا مارتا زود از کوره در میره.
تنها کاری که باید بکنی اینه که نادیده بگیریش. اون فقط سعی می کنه حرصِت رو در بیاره ( کاری بکنه که از کوره در بری ) .
به کسی توهین کردن
از روی عمد کسی را آزردن و ناراحت کردن