get someone to do something

پیشنهاد کاربران

### 1. Persuading/Convincing Someone
- راضی کردن کسی به انجام کاری
( To persuade someone to do something )
Example:
"How did you get him to agree?" →
"چطور او را راضی کردی؟"

...
[مشاهده متن کامل]

- متقاعد کردن کسی که کاری بکند
( To convince someone to do something )
Example:
"I finally got her to come with us. " →
"بالاخره او را متقاعد کردم که با ما بیاید. "
### 2. Asking/Ordering Someone
- از کسی خواستن کاری انجام دهد
( To ask someone to do something )
Example:
"Can you get him to call me?" →
"میتوانی از او بخواهی به من زنگ بزند؟"
- گفتن به کسی کاری بکند
( To tell someone to do something )
Example:
"She got me to clean my room. " →
"او به من گفت اتاقم را تمیز کنم. "
### 3. Tricking/Forcing Someone
- کسی را وادار کردن کاری بکند
( To force someone to do something )
Example:
"They got him to confess. " →
"آنها او را وادار کردند اعتراف کند. "
- با حیله کسی را مجبور کردن کاری انجام دهد
( To trick someone into doing something )
Example:
"He got me to sign the papers. " →
"او مرا فریب داد تا مدارک را امضا کنم. "
deepseek

1 I got him to help me with my homework – او را راضی کردم که در انجام تکالیفم کمکم کند
2 She got the kids to clean their room – او بچه ها را وادار کرد که اتاقشان را تمیز کنند
3 How can I get him to listen to me – چطور می توانم او را وادار کنم که به حرفم گوش دهد
ترغیب کردن
کسی را مجبور به انجام کاری کردن
مثال:
what kind of things do/did your parents
get you to do in the home

نظر کسی را به انجام کاری جلب کردن
کسی را برای انجام کاری متقاعد کردن، ( بجای get میتوان از have و make هم استفاده کرد منتهی اولا هم معنا کمی متفاوت خواهد شد و دوم اینکه در ساختار جمله به فعل از مصدر بدون to استفاده خواهد شد ) مثال
Alex got his son to take the medicine although it tasted terrible الکس پسرش را متقاعد کرد که دارو را بخورد هرچند که آن مزه خیلی بد داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس