درست برداشت کردن
درست گفتن ( مثلا: همه کلمه ها رو درست گفتم )
i got all the words right.
جبران مافات کردن
کارهارو درست انجام دادن
1. انجام دادن کاری به شکل درست
2. رسیدن به درک صحیح از چیزی
3. بیان درست مطلبی، بیان مطلبی به روش صحیح
2. رسیدن به درک صحیح از چیزی
3. بیان درست مطلبی، بیان مطلبی به روش صحیح
مسلم فرض کردن
انجام دادن تمام و کمال چیزی، تحقق یافتن