get rid of someone

پیشنهاد کاربران

دک کردن - ( به نوعی میشه گفت ) از کار بیکار کردن
💠 The bastard, the swine!
I'm going to get rid of them all. . .
They sit on their asses and get fat.
What is it Mr. Smith?
Lazy swine.
...
[مشاهده متن کامل]

All those bastards have gone.
There is no one to send, to fetch the eggs and chickens.
Send Larry.
That bastard thief? To steal half of them? And then say he's not responsible?
پدر سگا، بی شرفای پدر سوخته!
اگه فردا از کار بیکارتون نکردم. . .
فقط خوردن و خوابیدن بلدن.
چی شده آقای اسمیت؟
تنه لش ها.
آخه همه ی این دئیوس ها گذاشتن و رفتن، ییکی شون ام نیس که بفرستم بره مرغ و تخم مرغ تحویل بگیره بیاره!
خب لَری رو بفرستید.
چی. . . اون دزد پدر سگ بفرستم که نصف ش بدزده بعدشم بزنه زیرش بگه به من مربوط نیست، من که مال این انبار نیستم؟. . . عه. . .

بپرس