get pinned

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
گیر افتادن / زمین گیر شدن / قفل شدن / تحت کنترل قرار گرفتن
در زبان محاوره ای:
گیر افتاد، زمین گیر شد، طرف گرفتش، قفلش کرد، گیر کرد زیر دستش
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( ورزشی – کشتی ) :**
زمانی که یک کشتی گیر توسط حریف به زمین فشرده می شود و شانه هایش روی تشک ثابت می ماند
مثال: He got pinned in the final round.
تو راند آخر گیر افتاد و شکست خورد.
2. ** ( نظامی – تاکتیکی ) :**
درگیری در موقعیتی که فرد یا گروه نمی تونه حرکت کنه چون تحت آتش یا فشار دشمنه
مثال: The squad got pinned down by enemy fire.
گروه تحت آتش دشمن گیر افتاد.
3. ** ( رسانه های اجتماعی – دیجیتال ) :**
وقتی پستی یا پیامی در بالای صفحه یا پروفایل ثابت می شه
مثال: Her tweet got pinned to the top of her profile.
توییتش بالای پروفایلش پین شد.
4. ** ( استعاری – احساسی یا اجتماعی ) :**
وقتی کسی در موقعیتی گیر می افته یا تحت فشار قرار می گیره
مثال: He got pinned by all the responsibilities.
زیر بار مسئولیت ها گیر افتاده بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
get trapped – get stuck – be held down – be immobilized – be fixed – be cornered