Nothing get pasts me : هیچ چیز از زیر دستم رد نمیشه .
میتونم رد بشم؟
خلاص شدن از چیزی
Get rid of sth
مثال: تو کارتون boss baby میگه:
We'll never get through that door How do we get past the guard
مثال: تو کارتون boss baby میگه:
چیزی سرسری از زیر دست کسی رد شدن
He's very clever and shrewd. Nothing gets past him.
او خیلی باهوش است، چیزی از زیر دستش سرسری رد نمی شود.
او خیلی باهوش است، چیزی از زیر دستش سرسری رد نمی شود.
توی فوتبال
یعنی رد کردن رد شدن
جا گذاشتن مدافع با دریبل کردن
یعنی رد کردن رد شدن
جا گذاشتن مدافع با دریبل کردن
از سر گذراندن، از پس چیزی بر آمدن، پشت سر گذاشتن
همچنین : get through
همچنین : get through
مانع انجام کاری شدن
میتونی خانواده ات را از این مخمصه رد کنی ( نجات بدهی ) ؟
چطور از این وضعیت عبور کردی؟ ( عبارتهای معادل: چطور این وضعیت را پشت سر گذاشتی، چطور از این وضعیت نجات پیدا کردی؟ چطور از این وضعیت رد شدی؟ )
عبور کردن، رد شدن، پشت سر گذاشتن
غلبه کردن
پشت سر گذاشتن
پشت سر گذاشتن
ردکردن - گذراندن - معمولا برای گذر کردن از جایی به کار میرود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)