get out the vote

پیشنهاد کاربران

Get - out - the - vote ( GOTV )
🔸 معادل فارسی:
• بسیج رأی دهندگان
• تشویق به مشارکت انتخاباتی
• در محاوره: مردم رو پای صندوق آوردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( سیاسی – اصلی ) :** تلاش های سازمان یافته برای افزایش مشارکت رأی دهندگان در انتخابات.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *The campaign focused on get - out - the - vote efforts. *
کمپین بر **بسیج رأی دهندگان** تمرکز داشت.
2. ** ( کاربردی – حزبی ) :** فعالیت هایی که احزاب یا گروه ها برای تشویق حامیان خود به رأی دادن انجام می دهند.
- مثال: *Volunteers helped with GOTV phone calls. *
داوطلبان در تماس های تلفنی **بسیج رأی دهندگان** کمک کردند.
3. ** ( اجتماعی – غیرحزبی ) :** اقدامات بی طرفانه برای تشویق عموم مردم به مشارکت در انتخابات.
- مثال: *NGOs organized a nonpartisan GOTV campaign. *
سازمان های مردم نهاد یک کمپین **بی طرفانه برای تشویق رأی دهندگان** برگزار کردند.
- - -
🔸 مترادف ها:
voter mobilization – voter turnout campaign – election participation drive – canvassing ( در بخشی از فعالیت ها )
- - -
🔸 مثال ها:
• *The party invested heavily in GOTV operations. *
حزب سرمایه گذاری زیادی روی **بسیج رأی دهندگان** کرد.
• *Effective GOTV can decide close elections. *
یک **بسیج مؤثر رأی دهندگان** می تواند انتخابات نزدیک را تعیین کند.
• *Community leaders joined the GOTV campaign. *
رهبران محلی به کمپین **تشویق رأی دهندگان** پیوستند.