پیچوندن کسی یا چیزی
توی دست و پا نبودن
از سر راه برو کنار : Get out of the way
خود را کنار کشیدن، دخالت نکردن
قال قضیه ای را کندن
بکش کنار
از سر راه کنار رفتن
از سر راه کنار رفتن
مانع تراشی نکنید. از سر راهش کنار روید.
To stop obstructing or impeding someone; to move out of someone's path
کاری را از سر راه برداشتن ( کاری را به انجام رساندن، پایان دادن )
به پایان رساندن وتمام کردن یک کار مشکل ( از سر راه برداشتن )
شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام/پایان رساندن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)