🔸 معادل فارسی:
زود از یه جا در رفتن / فرار کردن از موقعیت خطرناک / قید یه مکان رو زدن
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – آمریکایی ) : ترک سریع یک مکان، معمولاً برای فرار از دردسر، خطر، یا موقعیت ناخوشایند
... [مشاهده متن کامل]
مثال: When the argument started, I knew it was time to get out of Dodge. وقتی دعوا شروع شد، فهمیدم وقتشه از اون جا در برم.
2. ( طنزآمیز – فرهنگی ) : رفتن از جایی که حس می کنی اوضاع داره بد می شه
مثال: After seeing the storm clouds, we got out of Dodge fast. بعد از دیدن ابرهای طوفانی، سریع از اون جا زدیم بیرون.
🔸 مترادف ها:
leave quickly – flee – scram – bail – make a quick exit – beat feet
زود از یه جا در رفتن / فرار کردن از موقعیت خطرناک / قید یه مکان رو زدن
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – آمریکایی ) : ترک سریع یک مکان، معمولاً برای فرار از دردسر، خطر، یا موقعیت ناخوشایند
... [مشاهده متن کامل]
مثال: When the argument started, I knew it was time to get out of Dodge. وقتی دعوا شروع شد، فهمیدم وقتشه از اون جا در برم.
2. ( طنزآمیز – فرهنگی ) : رفتن از جایی که حس می کنی اوضاع داره بد می شه
مثال: After seeing the storm clouds, we got out of Dodge fast. بعد از دیدن ابرهای طوفانی، سریع از اون جا زدیم بیرون.
🔸 مترادف ها:
فلنگا بستن. در رفتن. فرار کردن
He 's getting out of dodge