### 🔸 معادل فارسی:
بیفته گردنت / بیفته تو لیست کارات / بیفته تو مسئولیتت
در زبان محاوره ای:
گیرت بیاد، بیفته تو برنامه ت، بیفته رو دوشت، بیفته تو لیستت
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( استعاری – مسئولیت یا وظیفه ) :**
وقتی کاری، مسئولیتی، یا مشکلی به فرد محول می شه یا وارد برنامه ی روزانه ش می شه
> *More tasks are about to get on your plate. *
> کارای بیشتری قراره بیفته گردنت.
2. ** ( محاوره ای – حجم کاری یا درگیری ذهنی ) :**
بیان اینکه چیزی وارد فضای ذهنی، احساسی، یا کاری فرد می شه
> *You’ve got a lot on your plate already — don’t take more. *
> همین الانم کلی چیز رو دوشته؛ بیشترش نکن.
3. ** ( فرهنگی – استعاره از غذا و زندگی ) :**
در انگلیسی، "plate" استعاره ای از زندگی روزمره ست؛ چیزهایی که �روی بشقاب� آدم هستن یعنی چیزهایی که باید باهاشون کنار بیاد
> *Let’s see what gets on your plate this week. *
> ببینیم این هفته چی می افته تو برنامه ت.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
**be assigned to you – fall into your lap – land on you – be added to your workload – come your way**
بیفته گردنت / بیفته تو لیست کارات / بیفته تو مسئولیتت
در زبان محاوره ای:
گیرت بیاد، بیفته تو برنامه ت، بیفته رو دوشت، بیفته تو لیستت
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( استعاری – مسئولیت یا وظیفه ) :**
وقتی کاری، مسئولیتی، یا مشکلی به فرد محول می شه یا وارد برنامه ی روزانه ش می شه
> کارای بیشتری قراره بیفته گردنت.
2. ** ( محاوره ای – حجم کاری یا درگیری ذهنی ) :**
بیان اینکه چیزی وارد فضای ذهنی، احساسی، یا کاری فرد می شه
> همین الانم کلی چیز رو دوشته؛ بیشترش نکن.
3. ** ( فرهنگی – استعاره از غذا و زندگی ) :**
در انگلیسی، "plate" استعاره ای از زندگی روزمره ست؛ چیزهایی که �روی بشقاب� آدم هستن یعنی چیزهایی که باید باهاشون کنار بیاد
> ببینیم این هفته چی می افته تو برنامه ت.
- - -
### 🔸 مترادف ها: