get on with

/gɛt ɑn wɪð//gɛt ɒn wɪð/

جمله های نمونه

1. Stop all this fuss and get on with your work.
[ترجمه گوگل]دست از این هیاهو بردارید و به کار خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]این همه جار و جنجال رو تمومش کن و کارت رو ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be positive about your future and get on with living a normal life.
[ترجمه پری] در مورد آینده ی خودتان مثبت اندیش باشید و به زندگی عادیتان ادامه دهید.
|
[ترجمه گوگل]در مورد آینده خود مثبت باشید و به زندگی عادی ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]در مورد آینده خود مثبت باشید و با زندگی عادی زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stop pissing about and get on with your work.
[ترجمه آرش] اینقدر خراب کاری نکن و به کارت ادامه بده
|
[ترجمه گوگل]دست از عصبانیت بردارید و به کار خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]اینقدر عصبانی نباش و کارت رو ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stop playing around and get on with the job.
[ترجمه گوگل]دست از بازی کردن بردارید و به کارتان ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]بازی کردن را رها کنید و کار را ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sylvia does not get on with the supervisor and the danger is that he will trump up some charge to discredit her.
[ترجمه گوگل]سیلویا با سرپرست کار نمی‌کند و خطر این است که او برای بی‌اعتبار کردن او، اتهاماتی را به جان بخرد
[ترجمه ترگمان]سیلویا هم با سرپرست دست و پنجه نرم نمی کند و خطر این است که او یک اتهام را برای بی اعتبار کردن او برنده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She found it difficult to get on with her, possibly because of the difference in their ages.
[ترجمه گوگل]شاید به دلیل تفاوت سنی آنها، ادامه دادن با او دشوار بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر تفاوت سن آن ها برایش دشوار بود که با او زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stop buggering about and let's get on with it.
[ترجمه گوگل]دست از سرکشی بردارید و بیایید به آن ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]بس کن و بیا با این قضیه کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's get on with the matter in hand .
[ترجمه گوگل]بیایید به این موضوع بپردازیم
[ترجمه ترگمان]بیا با قضیه کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't get on with his lefty friends.
[ترجمه گوگل]من با دوستان چپ او سر نمیزنم
[ترجمه ترگمان]من با دوستاش کنار نمیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I suppose I could get on with the ironing while I'm waiting.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم می توانم در حالی که منتظر هستم، اتوکشی کنم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم وقتی منتظرم با اتو کنار بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stop gossiping and get on with some work.
[ترجمه گوگل]دست از شایعه پراکنی بردارید و به کار خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]پرگویی را رها کنید و با برخی کارها کنار بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stop jawing and let me get on with the work!
[ترجمه علی رضا] دست از این وراجی بردار بزار کارم بکنم
|
[ترجمه گوگل]دست از فک کردن بردار و بگذار کار را ادامه دهم!
[ترجمه ترگمان]دست از این بازی بردار و بگذار کارم را ادامه بدهم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will you lot stop messing around and get on with it!
[ترجمه گوگل]آیا شما خیلی دست از قاطی کردن در اطراف و با آن ادامه دهید!
[ترجمه ترگمان]دست از بازی کردن بردار و باه اش کنار بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stop slacking and get on with that digging!
[ترجمه گوگل]دست از سستی بردارید و با آن حفاری ادامه دهید!
[ترجمه ترگمان]تنبلی نکنید و با این جست و جو ادامه بدهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stop dithering, girl, and get on with it!
[ترجمه گوگل]دست از عصبانیت بردارید، دختر، و آن را ادامه دهید!
[ترجمه ترگمان]آه، دختر، این کار را نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• continue, resume

پیشنهاد کاربران

رابطه خوبی با کسی داشتن
کنار آمدن و توافق کردن با کسی در مورد کاری
۱ ) مابقی کاری را ادامه دادن - ادامه دادن کاری بعد از یک وقفه کوتاه
💠 Hello! Where the hell were you?
I've sent messages every where all day.
Get on with it. . . what happened?
Clarkson, stupid!
...
[مشاهده متن کامل]

What? Again? Who does he think he is?
Listen to me. Tell Neville to call me. Hurry up!
That bastard thinks he can do anything!
الو! ها. . . کدوم گوری هستی؟
صبح تا حالا هزار جور برات پیغوم گذاشتم.
حالا بنال بینم چی چی میگی؟
دکتر کلارکسون دیگه!
چی؟ دوباره؟ آره آره ارواح ننه ش. . . خیال کرده؟
نه نه. . . گوش کن. به نویل بگو یه تلفن به من بزنه. بجنب!
دئیوس خیال کرده شهر هرتِ !
۲ ) با کسی کنار آمدن - خوب بودن با یکدیگر
SYNs:
get along with SB - get along together
💠 They've never really got on with each other.
۳ ) پیش رفتن - پیشرفت کردن
SYN: get along with STH
💠 I'm not getting on very fast with this job.
GET ON WITH SOMETHING/SOMEONE
1 - [informal] to continue doing something, especially after you have been interrupted
- to continue doing something
2 - [chiefly British] to be or remain friendly with someone
- to have a friendly relationship with somebody
3 - used to talk or ask about how well somebody is doing a task
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

have a good relationship with sb
"Get on with" is a versatile phrase with various meanings. Here are some of its meanings along with examples:
1. Proceed or Continue:
- Example: "Let's get on with the project; we have a deadline to meet. "
...
[مشاهده متن کامل]

2. Have a Good Relationship:
- Example: "Despite their differences, they manage to get on with each other. "
3. Manage or Cope:
- Example: "Even in challenging situations, she knows how to get on with her responsibilities. "
4. Finish or Complete:
- Example: "I need to get on with my tasks before the end of the day. "
5. Survive or Progress in Life:
- Example: "Despite setbacks, he always finds a way to get on with life. "
6. Engage in an Activity:
- Example: "Let's get on with some exercise; it's good for our health. "
Source: ChatGPT

- به کار خود پرداختن یا مشغول شدن
- سوار کار شدن
- پیش رفتن در کاری
- با کسی کنار آمدن
به کاری پرداختن
Getting on with a job
یه شغل انتخاب کردن
ادامه دادن با کاری دیگر
( خوب ) تا کردن
برای کاری وقت گذاشتن و باهاش موفق شدن
آغاز کردن یا ادامه دادن یک فعالیت بعد از یک وقفه
give your time on sth. . . . .
example=I'd better get on with my homework
با کسی/چیزی سر کردن
( مابقی کاری را ) ادامه دادن
To have a good relationship باکسی رابطه خوب داشتن
به معناى do هست یعنی انجام دادن کاری
Have a friendly relationship with
یجورایی معنی اینو میده که، سرت تو کارت باشه و کارتو انجام بده
گذروندنهم معنی میده جاهایی
How are you getting on with your life?
ادامه دادن
پیش رفتن
پیش کسی موندن، پیش کسی زندگی کردن
رابطه داشتن، ادامه دادن کاری، کنار اومدن
ادامه دادن
دوست داشتن و دوست بودن
I’ve always got on well with Henry.
پیشرفت کردن
How are you getting on with your essay
ادامه دادن
Be quiet and get on with your work!
موفق شدن
You’ll have to work hard if you want to get on.
پوشیدن
I can’t get my boots on!
داشتن یک رابطه خوب دوستی
رابطه خوب داشتن با کسی، خوب بودن با کسی
● خوب بودن، جور بودن با کسی
● ادامه دادن ( به کار و فعالیتی که مشغولشی )
● پیش رفتن ( کار و یا فعالیتی که مشغولشی )
● موفق شدن
Have a good relationship
رابطه ای را ادامه دادن
ادامه دادن کاری

ادامه دادن کاری
give your time to sth and make progress with it
مدارا کردن
ادامه دادن, continue
کنار آمدن با چیزی، با چیزی ساختن
برید سر وقت . . .
ادامه دادن انجام کاری
; to continue doing sth
to proceed with some action, intention, or pursuit, especially after a delay, distraction, or pause of some kind
have a good relationship with some body
کنار آمدن با چیزی
کاری رو ادامه دادن
صحبت کردن، گپ زدن، خوش و بش کردن
رابطه داشتن با کسی
همراهی کردن
پیش رفتن کار
صمیمی شدن
همراه ان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)

بپرس