They just got on each other's nerves all the time. اونا تمام مدت اعصاب همدیگه رو خورد میکردن. ( informal / for speaking )رو اعصاب بودن, تحریک اعصاب کسیStop whining. You’re getting on my nerves. جیغ و ناله نکن! داری من را عصبانی می کنی! ( داری روی اعصاب من راه می روی ) + عکس و لینک