تبدیل شدن به یک حامی یا شرکت کننده در یک مطالبه گروهی یا کارزار.
... [مشاهده متن کامل]
عبارت محاوره ای/ دعوت از دیگران جهت پیوستن به یک هدف و کمک به موفقیت آن
مثال؛
معنی �سوار شدن� هم می ده
on board
a ) on a ship, plane, or spacecraft
b ) involved with something or working for an organization
بخشی از یک قضیه شدن یا کارکردن برای یک نهاد و سازمان
Supporters of the treaty say that it will be necessary to have the United States on board.
... [مشاهده متن کامل]
treaty موافقت، پیمان
کلاس اینستاگرام 504ewords
بخشی از یک قضیه شدن یا کارکردن برای یک نهاد و سازمان
... [مشاهده متن کامل]
treaty موافقت، پیمان
کلاس اینستاگرام 504ewords
راضی کردن یک شخص برای یک فعالیت خاص
Get him on board
( با ایده/طرح/فعالیت/نظر/. . . خاصی ) همراه شدن
متقاعد کردن؛ تأمین/جلب نظر کردن
دست به کار شدن
حمایت کردن
مشارکت کردن
موافق بودن
پذیرفتن
اتفاق نظر داشتن
مشارکت کردن
موافق بودن
پذیرفتن
اتفاق نظر داشتن
در کاری راه افتادن، تازه شروع به کار کردن ( کنایه )
اتفاق نظر داشتن
همکاری کردن
به عنوان بخشی از یک گروه یا تیم، به ویژه برای یک هدف خاص
مثال:
از کتاب Active 4 در صفحه ۱۹۰:
موافق بودن با یک عمل یا ایده
مثال: It's a new approach and we want everyone to get on board and make it happen
مثال: It's a new approach and we want everyone to get on board and make it happen
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)