گم کردن راه
به جاده خاکی زدن
از مسیر اصلی به بیراهه کشیده شدن
از مسیر اصلی منحرف شدن
از مسیر اصلی منحرف شدن
پرت کردن حواس
از دست دادن تمرکز
از دست دادن تمرکز
پرت شدن حواس
فرافکنی کردن
از بحث اصلی خارج شدن
جناب افراسیابی، شما یه چیز رو اشتباه فرمودی،
Get off track به معنای پرت شدن حواس است نه کردن یا از دست دادن تمرکزه، یعنی وقتی میگم:
I got off track
ینی من حواسم پرت شد، یعنی اینکه یه چیزی حواس منو به خودش پرت کرد.
Get off track به معنای پرت شدن حواس است نه کردن یا از دست دادن تمرکزه، یعنی وقتی میگم:
ینی من حواسم پرت شد، یعنی اینکه یه چیزی حواس منو به خودش پرت کرد.
ترجمه ای که بطور پیش فرض شده نادرسته چون این عبارت یه phrasal verb هستش ! معنی : منحرف کردن ، برهم زدن تمرکز ! هم ارز با عبارته : become distracted or lose focus