get off the hook

پیشنهاد کاربران

مثال this time you get off the hook
این دفعه رو قصر در رفتی
فرار کردن از مخمصه/دردسر، تبرئه شدن، خلاص شدن، راحت شدن از مسئولیت یا شرایط سخت، فرار کردن از بار تعهد، اجازه دادن به کسی که از یک موقعیت دشوار فرار کند یا از انجام چیزی که تمایلی به انجام آن ندارد خلاص شود
بی عیب و نقص
از چیزی خلاص شدن

بپرس