• : تعریف: to launch or begin something successfully.
جمله های نمونه
1. The aircraft hadn't enough power to get off the ground.
[ترجمه زهرا] هواپیما قدرت کافی نداشت که از زمین بلند بشه
|
[ترجمه گوگل]هواپیما قدرت کافی برای بلند شدن از زمین را نداشت [ترجمه ترگمان]هواپیما به اندازه کافی قدرت نداشت که از زمین خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We help small companies to get off the ground.
[ترجمه سپهر] ما به شرکت های کوچک کمک میکنیم تا بتونن کارشونو شروع کنن
|
[ترجمه رعنا] ما به شرکت های کوچک کمک میکنیم تا شروع به پیشرفت کنن
|
[ترجمه Gipsy] ما شرکت های کوچک را کمک میکنیم که آغاز موفق آمیزی داشته باشند
|
[ترجمه نرگس محمدی] ما به شرکت های کوچک کمک میکنیم تا رونق بگیرند
|
[ترجمه گوگل]ما به شرکتهای کوچک کمک میکنیم تا از زمین خارج شوند [ترجمه ترگمان]ما به شرکت های کوچک کمک می کنیم تا زمین را ترک کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Without more money, the movie is unlikely to get off the ground.
[ترجمه نرگس محمدی] بدون پول بیشتر، بعیده فیلم پیشروی کنه و موفق بشه
|
[ترجمه گوگل]بدون پول بیشتر، بعید به نظر میرسد که فیلم از صحنه خارج شود [ترجمه ترگمان]بدون پول بیشتر، بعید است که فیلم از زمین بلند شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His plan is too costly to ever get off the ground.
[ترجمه نرگس محمدی] برنامه اون آنقدر پر هزینه ست که هیچ وقت عملی نمیشه
|
[ترجمه گوگل]طرح او بسیار پرهزینه است که هرگز از زمین خارج نمی شود [ترجمه ترگمان]نقشه او آنقدر گران است که نمی تواند از زمین بلند شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. How does such a heavy plane get off the ground?
[ترجمه گوگل]چگونه چنین هواپیمای سنگینی از زمین بلند می شود؟ [ترجمه ترگمان]چطور یه هواپیمای سنگین از روی زمین بلند میشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He's been trying to get off the ground since the mid-60s.
[ترجمه نرگس محمدی] اون داره از دهه ۶۰ تلاش می کنه که شروع کنه ( یا پیشرفت کنه بستگی به ادامه متن داره )
|
[ترجمه گوگل]او از اواسط دهه 60 تلاش می کرد از زمین خارج شود [ترجمه ترگمان]از اواسط دهه ۶۰ سعی داره از زمین بره بیرون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The group was slow to get off the ground, despite an encouraging article about the group in the Rotherham Advertiser.
[ترجمه گوگل]علیرغم مقالهای دلگرمکننده درباره گروه در تبلیغکننده روترهام، گروه به کندی از زمین خارج شد [ترجمه ترگمان]با وجود یک مقاله دلگرم کننده درباره این گروه در the Advertiser، این گروه به کندی پیش می رفت تا از زمین خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He laughed, because I was still to get off the ground.
[ترجمه گوگل]او خندید، چون هنوز باید از زمین بلند می شدم [ترجمه ترگمان]او خندید، چون من هنوز آماده بیرون رفتن از زمین بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The project took a long time to get off the ground.
[ترجمه گوگل]این پروژه مدت زیادی طول کشید تا از زمین خارج شود [ترجمه ترگمان]پروژه مدتی طول کشید تا از زمین بلند شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Stella : Money! How can a business get off the ground without it?
[ترجمه گوگل]استلا: پول! چگونه یک کسب و کار می تواند بدون آن راه بیفتد؟ [ترجمه ترگمان]پول بدون آن چه کاری می توان کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To my delight, the project began get off the ground at last.
[ترجمه گوگل]با خوشحالی من، پروژه بالاخره شروع شد [ترجمه ترگمان]در کمال خوشحالی، پروژه شروع شد به پیاده شدن از زمین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, it is unlikely to get off the ground in the near future.
[ترجمه گوگل]با این حال، بعید است در آینده نزدیک از زمین خارج شود [ترجمه ترگمان]با این حال، بعید است که در آینده نزدیک از زمین خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The aircraft hadn't enough power to get off the ground, ie take off.
[ترجمه گوگل]هواپیما قدرت کافی برای بلند شدن از زمین، یعنی بلند شدن را نداشت [ترجمه ترگمان]هواپیما به اندازه کافی قدرت نداشت که از زمین خارج شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How on earth do these meeting get off the ground at all?
[ترجمه گوگل]اصلاً چگونه این ملاقات ها از زمین خارج می شوند؟ [ترجمه ترگمان]این ملاقات چطور از زمین خارج می شود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
✍️عبارت **"get off the ground"** به معنای **"شروع شدن"** یا **"به راه افتادن"** است و معمولاً به پروژه ها، ایده ها یا برنامه هایی اشاره دارد که به مرحله عملیاتی می رسند. این عبارت می تواند به معنای موفقیت در آغاز یک فعالیت یا تلاش برای تحقق یک هدف باشد. ... [مشاهده متن کامل]
👈کاربردها و معانی 1. **شروع یک پروژه**: وقتی گفته می شود که یک پروژه "get off the ground" کرده است، به این معناست که آن پروژه از مرحله برنامه ریزی خارج شده و به مرحله اجرا رسیده است. - مثال: "After months of planning, we finally got the project off the ground. " ( پس از ماه ها برنامه ریزی، بالاخره پروژه را به راه انداختیم. ) 2. **موفقیت در آغاز فعالیت**: این عبارت می تواند به موفقیت در شروع یک فعالیت جدید یا کسب و کار نیز اشاره داشته باشد. - مثال: "It took a lot of effort, but we managed to get our startup off the ground. " ( این کار نیاز به تلاش زیادی داشت، اما توانستیم استارتاپ خود را به راه بیندازیم. ) 3. **حرکت یا پیشرفت**: همچنین می تواند به معنای حرکت از یک وضعیت سکون یا عدم فعالیت به سمت فعالیت و پیشرفت باشد. - مثال: "The campaign is finally getting off the ground after receiving funding. " ( کمپین بالاخره پس از دریافت بودجه به راه افتاده است. ) ## نتیجه گیری به طور کلی، "get off the ground" یک عبارت مثبت است که نشان دهنده ی شروع موفقیت آمیز یک پروژه، ایده یا فعالیت جدید است و معمولاً با احساس پیشرفت و امید همراه است.
اگر بخوام ترجمه های دوستان رو یجا بهتون بگم فکر میکنم بشه: رونق گرفتن، پیشروی کردن، شروع کردن، عملی شدن 🌹
به مرحله ی عملیاتی رسیدن
get ( sth ) off the ground start happening successfully ( or make sth start happening successfully )
توضیح درباره اصطلاح get off the ground اصطلاح از زمین بلند کردن از فرستادن موشک به فضا گرفته شده است. اصطلاحا برای شروع کردن کاری استفاده می شود. منبع: سایت بیاموز