get off on the wrong foot
/gɛt ɔf ɑn ðə rɔŋ fʊt//gɛt ɒf ɒn ðə rɒŋ fʊt/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
با شروع نادرستی مواجه شدن
قدم اول را کج برداشن
بد شروع کردن ( یک کار، یک رابطه و . . . . . به دلیل انجام کارهای اشتباهی که باعث ناراحتی طرف مقابل می شود. )
به عنوان مثال :
خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج
شروع بدی داشتن . . .
شروع بدی داشتن . . .
شروع بدی داشتن ( در یک رابطه یا فعالیت )
خشت اول را کج نهادن/چیدن/گذاشتن
دسته گل به آب دادن ، اشتباه کردن
تجربه بد در شروع رابطه یا شروع بد رابطه بین دونفر
شروع بدی داشتن
بد شروع کردن
قدم اول را اشتباه برداشتن ( در یک ارتباط )
کار اشتباهی انجام دادن
حرکت اشتباه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)