get married

/gɛt ˈmɛrid//gɛt ˈmærɪd/

ازدواج کردن

جمله های نمونه

1. I don't want to get married yet.
[ترجمه TAHA] من قصد ازدواج کردن ندارم
|
[ترجمه هلن] تصمیم ازدواج ندارم
|
[ترجمه Chan] قصد ازدواج ندارم
|
[ترجمه گوگل]من هنوز نمی خواهم ازدواج کنم
[ترجمه ترگمان]من هنوز نمی خواهم ازدواج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you get married, will you give up your job?
[ترجمه زهرا] زمانی که ازدواج کردی شغلت رو رها می کنی؟؟؟
|
[ترجمه گوگل]وقتی ازدواج کردی کارت را رها می کنی؟
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج کردی، شغلت رو ول می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Government was keen for people to get married rather than shack up.
[ترجمه علیرضا قادر] دولت مشتاق بود تا مردم به جای ازدواج سفید به صورت رسمی ازدواج کنند
|
[ترجمه گوگل]دولت مشتاق این بود که مردم به جای خانه نشینی، ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]دولت مشتاق بود که مردم بجای کلبه، زن بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My advice to you is to get married: if you find a good wife you'll be happy; if not, you'll become a philosopher.
[ترجمه گوگل]توصیه من به شما این است که ازدواج کنید: اگر همسر خوبی پیدا کنید خوشحال خواهید شد اگر نه، فیلسوف می‌شوی
[ترجمه ترگمان]توصیه من به تو این است که ازدواج کنی: اگر همسر خوبی پیدا کنی خوشبخت خواهی شد؛ اگر نه، تو یک فیلسوف میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Are you changing your name when you get married?
[ترجمه گوگل]وقتی ازدواج کردی اسمت رو عوض میکنی؟
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج کردی اسمت رو تغییر دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's been bruited abroad that she's going to get married.
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور به این نتیجه رسیده است که او قصد ازدواج دارد
[ترجمه ترگمان]شایع شده که اون قراره ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm going to get married next year.
[ترجمه گوگل]من قراره سال دیگه ازدواج کنم
[ترجمه ترگمان]سال دیگر ازدواج خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It always seemed as though they would get married.
[ترجمه گوگل]همیشه به نظر می رسید که آنها ازدواج خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می رسید که ازدواج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're too young to get married.
[ترجمه گوگل]تو برای ازدواج خیلی جوانی
[ترجمه ترگمان]تو برای ازدواج خیلی جوان هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But to return, they didn't get married in the end.
[ترجمه گوگل]اما برای بازگشت، در نهایت ازدواج نکردند
[ترجمه ترگمان]اما در عوض، آن ها در آخر ازدواج نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I value my independence too much to get married.
[ترجمه گوگل]من برای ازدواج برای استقلالم ارزش زیادی قائل هستم
[ترجمه ترگمان]من برای ازدواج بیش از حد به استقلال خود ارزش قائل هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He will never pressure you to get married.
[ترجمه گوگل]او هرگز به شما فشار نمی آورد تا ازدواج کنید
[ترجمه ترگمان]او هرگز به شما فشار نخواهد آورد که ازدواج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There's no way I'll ever get married again.
[ترجمه گوگل]هیچ راهی نیست که دوباره ازدواج کنم
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی نداره که من دوباره ازدواج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All she wanted was to get married and live happily ever after.
[ترجمه ندا] تنها چیزی که او می خواست این بود که ازدواج کند و تا آخر عمر شاد زندگی کند.
|
[ترجمه آریا] تنها چیزی که او می خواست این بود که ازدواج کند و تا ابد با خوشحالی زندگی کند.
|
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که او می خواست این بود که ازدواج کند و همیشه خوشبخت زندگی کند
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می خواست این بود که ازدواج کند و با خوشحالی زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• marry, wed

پیشنهاد کاربران

Become husband and wife
منبع: oxford word skills basic
When a person becomes your wife or husband
متا هل شدن
کردن ازدواج
They want get married.
ازدواج کردن
باهم عهد بستن
EX:we will get married this morning
و. . . .

بپرس