get it through one's head


فهمیدن، درک کردن، فهماندن

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) make someone understand it; understand

پیشنهاد کاربران

I got it through my head that my parent's strict rules were for my own benefit
من فهمیدم مقررات سخت والدینم بخاطر سود خودم بود

بپرس