get it down

پیشنهاد کاربران

### 1. To Write/Record Something
EN: "Make sure to get his instructions down correctly. "
FA:
- رسمی: مطمئن شوید دستورات او را دقیق ثبت می کنید.
- غیررسمی: حواست باشه حرفاش رو درست یادداشت کنی.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### 2. To Memorize/Learn Thoroughly
EN: "It took me weeks to get this poem down. "
FA:
- رسمی: هفته ها طول کشید تا این شعر را کاملاً حفظ کنم.
- غیررسمی: هفته ها وقت برد تا این شعر رو توی دلم بندازم.
- - -
### 3. To Swallow ( Food/Medicine )
EN: "The pill was huge, but I finally got it down. "
FA:
- رسمی: قرص بزرگ بود، اما بالاخره بلعیدم.
- غیررسمی: قرص گنده ای بود، ولی آخرش توندم قورتش بدم.
- - -
### 4. To Reduce ( Prices/Time )
EN: "We need to get the costs down by 20%. "
FA:
- رسمی: باید هزینه ها را ۲۰٪ کاهش دهیم.
- غیررسمی: باید قیمت ها رو بیاریم پایین، حداقل ۲۰٪.
- - -
### 5. To Depress/Demoralize ( Emotional )
EN: "All these failures are really getting me down. "
FA:
- رسمی: این همه شکست واقعاً مرا افسرده کرده.
- غیررسمی: این неуایی دلم رو زده تو سینه.
- - -
### 6. To Physically Bring Down ( Objects/People )
EN: "Help me get this heavy box down from the shelf. "
FA:
- رسمی: کمک کنید این جعبه سنگین را از قفسه پایین بیاوریم.
- غیررسمی: بیا کمک کن این جعبه سنگینو از طبقه برداریم.
- - -
### 7. To Master a Skill ( Slang )
EN: "After months of practice, I finally got my serve down in tennis. "
FA:
- رسمی: پس از ماه ها تمرین، بالاخره سرویس زدن در تنیس را مسلط شدم.
- غیررسمی: چند ماه تمرین کردم، آخرش سرویس زدن رو حسابی گیر آوردم.
- - -
### Key Notes:
✅ Most Common Use: Writing ( #1 ) and mastering ( #7 ) .
Example Request:
- "How would you say ‘Get your anger down!’ in Persian?"
→ رسمی: خشم خود را کنترل کنید!
→ غیررسمی: آروم باش دیگه!
deepseek

Get something down to a science
To be able to do sth in a quick and efficient way
انجام دادن کاری یا چیزی به شیوهای موثر و سریع ( یعنی به چاسطه اینکه کاری رو زیاد انجام دادی، قلق و لم کار دستت اومده )
...
[مشاهده متن کامل]

He travels so much that he's got packing his clothes down to a science
او زیاد سفر می کند و لباس هایش را خیلی راحت و مرتب بقچه می کند.
Setting up a camp by yourself is tough when you re first starting out, but i m used to it and i ve got it down to a science now
کمپ زدن برای بار اول سخته، اما من بهش عادت کردم ودر حال حاضر خیلی راحت انجامش می دم ( قلقش دستم اومده )

تمومش کن . زود تر انجام بده.
مثال:
dont play with ur drink. just get it down