- رسمی: مطمئن شوید دستورات او را دقیق ثبت می کنید.
- غیررسمی: حواست باشه حرفاش رو درست یادداشت کنی.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
- رسمی: هفته ها طول کشید تا این شعر را کاملاً حفظ کنم.
- غیررسمی: هفته ها وقت برد تا این شعر رو توی دلم بندازم.
- - -
- رسمی: قرص بزرگ بود، اما بالاخره بلعیدم.
- غیررسمی: قرص گنده ای بود، ولی آخرش توندم قورتش بدم.
- - -
- رسمی: باید هزینه ها را ۲۰٪ کاهش دهیم.
- غیررسمی: باید قیمت ها رو بیاریم پایین، حداقل ۲۰٪.
- - -
- رسمی: این همه شکست واقعاً مرا افسرده کرده.
- غیررسمی: این неуایی دلم رو زده تو سینه.
- - -
- رسمی: کمک کنید این جعبه سنگین را از قفسه پایین بیاوریم.
- غیررسمی: بیا کمک کن این جعبه سنگینو از طبقه برداریم.
- - -
- رسمی: پس از ماه ها تمرین، بالاخره سرویس زدن در تنیس را مسلط شدم.
- غیررسمی: چند ماه تمرین کردم، آخرش سرویس زدن رو حسابی گیر آوردم.
- - -
→ رسمی: خشم خود را کنترل کنید!
→ غیررسمی: آروم باش دیگه!
انجام دادن کاری یا چیزی به شیوهای موثر و سریع ( یعنی به چاسطه اینکه کاری رو زیاد انجام دادی، قلق و لم کار دستت اومده )
... [مشاهده متن کامل]
او زیاد سفر می کند و لباس هایش را خیلی راحت و مرتب بقچه می کند.
کمپ زدن برای بار اول سخته، اما من بهش عادت کردم ودر حال حاضر خیلی راحت انجامش می دم ( قلقش دستم اومده )
تمومش کن . زود تر انجام بده.
مثال:
dont play with ur drink. just get it down
مثال: