get into mischief

جمله های نمونه

1. Now run along, and don't get into mischief .
[ترجمه گوگل]حالا بدوید و وارد شیطنت نشوید
[ترجمه ترگمان]حالا بدو و شیطنت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He needs a hobby to keep him busy and stop him from getting into mischief.
[ترجمه گوگل]او به یک سرگرمی نیاز دارد تا او را مشغول کند و او را از شرارت باز دارد
[ترجمه ترگمان]او به سرگرمی احتیاج دارد تا او را سرگرم نگه دارد و جلوی شرارت او را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those children are always getting into mischief.
[ترجمه گوگل]این بچه ها همیشه در حال شیطنت هستند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها همیشه شیطنت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's always getting into mischief.
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال شیطنت است
[ترجمه ترگمان]او همیشه شرارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grandparents are there to help the child get into mischief they haven't thought of yet. Gene Perret
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ برای کمک به کودک در شرارت هایی هستند که هنوز به آن فکر نکرده اند جین پرت
[ترجمه ترگمان]Grandparents وجود دارند تا به بچه ها کمک کنند تا به شیطنت برسند که هنوز به این فکر نیفتاده بودند \" جین Perret \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was toddling around at the time getting into mischief the way any normal, healthy three-year-old boy does.
[ترجمه گوگل]من در آن زمان مشغول شیطنت بودم که هر پسر سه ساله سالم و عادی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]من هر وقت به صورت هر آدم معمولی و سالم و سالم به این طرف و آن طرف می رفتم، این طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When people have nothing constructive to do, they get into mischief.
[ترجمه گوگل]وقتی مردم هیچ کار سازنده ای برای انجام دادن ندارند، دچار شیطنت می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم کار مفیدی برای انجام دادن ندارند دچار شرارت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a clever boy but apt to get into mischief.
[ترجمه گوگل]او پسر باهوشی است اما مستعد شرارت است
[ترجمه ترگمان]او پسر باهوشی است اما مستعد شرارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Boys at that age should be able to explore and go off on their own, go on bike rides, get into mischief.
[ترجمه گوگل]پسران در آن سن باید بتوانند به تنهایی کاوش کنند و راه بروند، دوچرخه سواری کنند، دچار شیطنت شوند
[ترجمه ترگمان]پسرانی که در این سن و سال می توانند به تنهایی راه بروند، سوار بر دوچرخه شوند و سوار دوچرخه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause trouble, become involved in harmful activities

پیشنهاد کاربران

بپرس