معنی get into a rut به معنی گیر افتادن در یک الگو یا روتین خسته کننده است که انسان را از پیشرفت یا تغییر باز می دارد.
مثال:
As a student, she got into a rut of studying and only focusing on grades.
... [مشاهده متن کامل]
معنی فارسی: به عنوان یک دانشجو، او در یک الگوی خسته کننده از درس خواندن گیر افتاده بود و فقط به نمرات فکر می کرد.
After working at the same job for years, he got into a rut and felt stuck in his career.
پس از چندین سال کار در همان شغل، او در یک الگوی خسته کننده گیر افتاد و احساس کرد که در حرفه اش گیر کرده است.
مثال:
... [مشاهده متن کامل]
معنی فارسی: به عنوان یک دانشجو، او در یک الگوی خسته کننده از درس خواندن گیر افتاده بود و فقط به نمرات فکر می کرد.
پس از چندین سال کار در همان شغل، او در یک الگوی خسته کننده گیر افتاد و احساس کرد که در حرفه اش گیر کرده است.