get in touch with


تماس گرفتن با، رابطه برقرار کردن با

جمله های نمونه

1. I'm definitely going to get in touch with these people.
[ترجمه گوگل]حتما با این افراد ارتباط برقرار خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که با این آدم ها ارتباط برقرار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How can he get in touch with you?
[ترجمه گوگل]او چگونه می تواند با شما ارتباط برقرار کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه باه ات ارتباط برقرار کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many therapists think it's important for adults to get in touch with their inner child.
[ترجمه Mahsa] بسیاری از درمانگران فکر می کنند این مهمه که بزرگسالان با کودک درون خود ارتباط برقرار کنند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از درمانگران فکر می کنند برای بزرگسالان مهم است که با کودک درونی خود در تماس باشند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از درمانگران فکر می کنند که برای بزرگسالان مهم است که با کودک درونی خود ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm trying to get in touch with Jane. Do you have her number?
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم با جین ارتباط برقرار کنم شماره او را داری؟
[ترجمه ترگمان]دارم سعی می کنم با جین ارتباط برقرار کنم شماره اش رو داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I want to explore and get in touch with my inner self.
[ترجمه امیر ارگی] من میخواهم درونم رو کشف کنم و با آن در ارتباط باشم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم درونم را کشف کنم و با آن در ارتباط باشم
[ترجمه ترگمان]می خواهم گردش کنم و با خودم در تماس باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I tried to get in touch with you yesterday evening, but I think you were out.
[ترجمه گوگل]دیروز عصر سعی کردم باهات تماس بگیرم ولی فکر کنم بیرون بودی
[ترجمه ترگمان]دیروز سعی کردم با شما تماس بگیرم، اما فکر می کنم بیرون بودید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He attempted to get in touch with them but without success.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با آنها ارتباط برقرار کند اما موفق نشد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با آن ها تماس بگیرد، اما موفق نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He didn't notify me how to get in touch with him.
[ترجمه گوگل]او به من اطلاع نداد که چگونه با او ارتباط برقرار کنم
[ترجمه ترگمان]به من خبر نداد که چطور باه اش ارتباط برقرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first stage is to get in touch with your perceptions and accept responsibility for your relationships.
[ترجمه گوگل]اولین مرحله این است که با تصورات خود در تماس باشید و مسئولیت روابط خود را بپذیرید
[ترجمه ترگمان]اولین مرحله این است که با درک خود ارتباط برقرار کنید و مسیولیت روابط خود را قبول کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can get in touch with me at home, or the office if necessary.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم می توانید با من در خانه یا دفتر تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد می توانید با من در خانه تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I really ought to get in touch with Paula. It's been months since we last spoke.
[ترجمه گوگل]من واقعاً باید با پائولا در تماس باشم از آخرین باری که با هم صحبت کردیم ماه ها می گذرد
[ترجمه ترگمان]من واقعا باید با \"پائولا\" ارتباط برقرار کنم از آخرین باری که صحبت کردیم چند ماه گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No-one could get in touch with you.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نتوانست با شما تماس بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست با تو ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then get in touch with me.
[ترجمه گوگل]سپس با من تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]پس با من تماس بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Insurance companies can get in touch with the site and negotiate a price for their return.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه می توانند با سایت تماس گرفته و در مورد قیمت بازگشت خود مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه می توانند با سایت تماس بگیرند و برای بازگشت خود با قیمت مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• telephone, call up, dial

پیشنهاد کاربران

حل کردن؛ حل و فصل کردن
برای مثال get in touch with issues
Actually I love to get in touch with new people because it always leads to mutual enrichment
get in touch with something
= to realize and understand something such as your feelings and attitudes.
= درک کردن و فهمیدن چیزی مانند احساسات و نگرش های خود.
The first stage is to get in touch with your perceptions and accept responsibility for your relationships.
...
[مشاهده متن کامل]

اولین مرحله این است که احساسات خود در درک کنید و مسئولیت روابط خود را بپذیرید.

در ارتباط بودن , در تماس بودن
# Are you still in touch with any of your old school friends?
# I'm trying to get in touch with her, Do you have her number?
تماس گرفتن
ارتباط گرفتن
in contact with
درک کردن
Get in touch=keep in touch =be in touch = be in contact
در تماس بودن. در ارتباط بودن. تماس داشتن. تماس خود را حفظ کردن.
برقراری ارتباط با . . . .
. . . . get in touch with
Come you late
در ارتباط بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس