- سر عقل آوردن
- فکر را مرتب کردن
- سر به راه شدن
- متمرکز شدن
- به حالت عادی برگشتن👈 زمانی که کسی از نظر ذهنی یا احساسی دچار آشفتگی شده و نیاز دارد به حالت طبیعی خود بازگردد.
✅ این عبارت معمولاً به کسی اشاره دارد که باید به صورت منطقی تر و متمرکزتر فکر کند و از سردرگمی یا اضطراب دور شود.
... [مشاهده متن کامل]
- You need to get your head straight and focus on your studies
- باید سر به راه بشی ( سر عقل بیای ) و روی درس هایت تمرکز کنی.
- Her friends helped her get her head straight after the breakup
- دوستانش به او کمک کردند تا پس از جدایی سر عقل بیاید.
- فکر را مرتب کردن
- سر به راه شدن
- متمرکز شدن
- به حالت عادی برگشتن👈 زمانی که کسی از نظر ذهنی یا احساسی دچار آشفتگی شده و نیاز دارد به حالت طبیعی خود بازگردد.
✅ این عبارت معمولاً به کسی اشاره دارد که باید به صورت منطقی تر و متمرکزتر فکر کند و از سردرگمی یا اضطراب دور شود.
... [مشاهده متن کامل]
- باید سر به راه بشی ( سر عقل بیای ) و روی درس هایت تمرکز کنی.
- دوستانش به او کمک کردند تا پس از جدایی سر عقل بیاید.