get handsy

پیشنهاد کاربران

🔸 **معادل فارسی:**
زیادی دست درازی کردن / تماس بدنی ناخواسته / دست مالی کردن ( در لحن منفی )
در زبان محاوره ای:
دست درازی کردن، دست وپا چلفتی شدن، زیادی دست به کار شدن، دست مالی کردن ( بسته به لحن )
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( رفتاری – هشدارآمیز ) :**
برای توصیف کسی که در تعامل فیزیکی بیش ازحد یا بدون رضایت طرف مقابل پیش می ره—معمولاً در زمینه های اجتماعی یا عاطفی.
مثال:
He got a little handsy at the party.
تو مهمونی یه کم زیادی دست درازی کرد.
2. ** ( طنزآمیز – نیمه دوستانه ) :**
گاهی در روابط نزدیک یا شوخی، برای اشاره به کسی که بیش ازحد لمسی یا فیزیکی رفتار می کنه—بدون نیت بد، ولی شاید نامناسب.
مثال:
She gets handsy when she’s drunk.
وقتی مسته، زیادی لمسی می شه.
3. ** ( هشدار اجتماعی – مرزی ) :**
در زمینه های جدی تر، ممکنه اشاره به رفتارهای آزاردهنده یا تجاوز به حریم شخصی داشته باشه—به ویژه در بحث های مربوط به رضایت و مرزهای فیزیکی.
مثال:
If someone gets handsy without consent, that’s not okay.
اگه کسی بدون رضایت دست درازی کنه، اصلاً قابل قبول نیست.
- - -
🔸 مترادف ها: get touchy – grope – be grabby – cross boundaries – invade space