معنای حقیقی: به معنای شرکت فیزیکی در یک فعالیت یا کار، استفاده از دست ها برای تعامل مستقیم با اشیا یا مواد است.
معنای مجازی: اشاره به مشارکت فعال یا درگیر شدن در یک فرآیند، کار، یا تجربه، به جای فقط مشاهده یا واگذاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Actively involved, hands - on learning, practical engagement, direct participation.
مثال؛
Students got hands - on experience by building their own robots in class.
The manager prefers to get hands - on with projects rather than delegating everything.
To truly understand the process, you need to get hands - on and try it yourself.
معنای مجازی: اشاره به مشارکت فعال یا درگیر شدن در یک فرآیند، کار، یا تجربه، به جای فقط مشاهده یا واگذاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Actively involved, hands - on learning, practical engagement, direct participation.
مثال؛
قاطی چیزی یا کاری شدن
I told you not to get hands on that case of fraud
به دست آوردن
دست یافتن
دست یافتن
دست پیدا کردن به چیزی یا کسی
به دست آوردن چیزی یا کسی
دست به کسی رسیدن
Armed with every weapon they can get their hands on:
مسلح به هر سلاحی که بتوانند دست پیدا کنند
به دست آوردن چیزی یا کسی
دست به کسی رسیدن
مسلح به هر سلاحی که بتوانند دست پیدا کنند
به چنگ آوردن
با مشقت بدست آوردن
دست گذاشتن روی ( صاحب چیزی شدن )