get even

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to exact revenge; retaliate.
مترادف: retaliate
مشابه: pay off a score, reciprocate, settle a score

جمله های نمونه

1. It is important to get even the small details right.
[ترجمه گوگل]مهم است که حتی جزئیات کوچک را به درستی دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]مهم است که حتی جزئیات کوچک را درست تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. George cheated me but I'll get even with him one day!
[ترجمه علیرضا] جورج به من کلک زد ولی من یه روزی تلافیشو سرش در میارم
|
[ترجمه مرتضی] جورج به من کلک زد ولی من یه روزی با او تصفیه حساب خواهم کرد
|
[ترجمه گوگل]جورج من را فریب داد اما من یک روز با او کنار خواهم آمد!
[ترجمه ترگمان]جورج به من کلک زد، اما حتی یک روز هم با او کار خواهم کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't get mad, get even.
[ترجمه داریوش] عصبانی نشو، تلافی کن
|
[ترجمه گوگل]عصبانی نشو، یکنواخت شو
[ترجمه ترگمان]عصبانی نشو، حتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I want to get even with him.
[ترجمه علیرضا] من میخوام تلافی شو سرش در بیارم
|
[ترجمه هایا] من میخوام تلافی کنم ( وقتی مخاطب مذکر باشد )
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم حتی با او
[ترجمه ترگمان] من می خوام حتی باه اش کنار بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He expects the system to get even better as the engineers tweak its performance.
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که با دستکاری مهندسان، سیستم حتی بهتر شود
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد که این سیستم حتی بهتر بتواند عملکرد خود را بهتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll get even with you for this, just you wait.
[ترجمه مرتضی] من تلافی این کارو با تو خواهم کرد فقط منتظر باش
|
[ترجمه H.E] من بخاطر این ازت انتقام میگیرم، فقط صبر کن. . .
|
[ترجمه گوگل]من حتی برای این با شما همکاری خواهم کرد، فقط شما صبر کنید
[ترجمه ترگمان]من حتی با تو برای این کار می ام، فقط صبر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bill swore he'd get even with his brother, who'd played a dirty trick on him.
[ترجمه گوگل]بیل قسم خورد که حتی با برادرش که حقه کثیف او را بازی کرده بود، برخورد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بیل قسم خورد که حتی با برادرش هم که یک حقه کثیفی به او زده بود، پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We've got to get even.
[ترجمه گوگل]ما باید یکنواخت کنیم
[ترجمه ترگمان]باید بی حساب بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She didn't get even a sniff at a medal.
[ترجمه گوگل]او حتی یک مدال هم بو نمی کشید
[ترجمه ترگمان]او حتی یک مدال هم نگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He cheated me, but I'll get even with him one day.
[ترجمه گوگل]او به من خیانت کرد، اما من یک روز با او کنار خواهم آمد
[ترجمه ترگمان]او به من کلک زد، اما من حتی یک روز هم با او کار خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm going to get even with you for this.
[ترجمه گوگل]من می خواهم حتی با شما برای این
[ترجمه ترگمان]من حتی با تو هم می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll get even with him one day.
[ترجمه گوگل]من حتی یک روز با او خواهم بود
[ترجمه ترگمان]حتی یک روز هم با او کار خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You'll get even fatter if you eat so many potatoes every day.
[ترجمه گوگل]اگر هر روز این همه سیب زمینی بخورید، چاق تر خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر هر روز این همه سیب زمینی بخوری، چاق تر می شوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is difficult to get even basic foods such as sugar and bread.
[ترجمه گوگل]حتی به دست آوردن غذاهای اولیه مانند شکر و نان نیز دشوار است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن غذاهایی مانند شکر و نان سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• repay in kind, get revenge, square accounts with

پیشنهاد کاربران

معنی یر به یر شدن هم گاهی میده
جبران کردن، انتقام گرفتن
🔸 معادل فارسی:
تلافی کردن / انتقام گرفتن / جبران کردن / حساب رو صاف کردن
در زبان محاوره ای:
تلافی شو درآورد، حالشو گرفت، گذاشتش سر جاش، حسابشو رسید
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( احساسی – انتقام جویانه ) :
انجام عملی برای جبران آسیبی که قبلاً دیده ای، معمولاً با هدف تلافی یا برقراری عدالت شخصی
مثال: He hurt me, but I’ll get even someday.
آسیب م زد، ولی یه روز تلافی شو درمیارم.
2. ( محاوره ای – رقابتی ) :
بازگرداندن تعادل در یک رقابت یا دعوا، به طوری که هیچ کس برنده مطلق نباشه
مثال: She got even after losing the first round.
بعد از باخت دور اول، جبران کرد.
3. ( طنزآمیز – تهدید ملایم ) :
گاهی با لحن شوخی یا تهدید غیرجدی برای اشاره به جبران یک شوخی یا اذیت
مثال: You embarrassed me—I'll get even at the party!
آبرومو بردی، تو مهمونی تلافی شو درمیارم!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
retaliate – take revenge – pay back – settle the score – get back at

تلافی کردن
I want to get even with her
تلافی کردن ، تصفیه حساب کردن ،
تلافی کردن
به دست آوردن
انتقام گرفتن ، کینه جویی