🔸 معادل فارسی:
به زور برده شدن / کشان کشان بردن / با اجبار دور کردن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – اجبار ) :**
وقتی کسی به زور و بدون رضایت از جایی برده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He got dragged away by the guards.
او به زور توسط نگهبان ها برده شد.
2. ** ( اجتماعی – استعاری ) :**
اشاره به جدا شدن ناخواسته از موقعیت یا جمعی، معمولاً با فشار یا اجبار.
مثال: She got dragged away from the meeting.
او به زور از جلسه بیرون برده شد.
3. ** ( ادبی – تصویری ) :**
بیانگر تصویر فردی که کشان کشان از جایی دور می شود، نماد از دست دادن آزادی یا اختیار.
مثال: The child was dragged away from the playground.
کودک کشان کشان از زمین بازی برده شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
be forced out – be pulled away – be taken by force – be removed – be hauled off
به زور برده شدن / کشان کشان بردن / با اجبار دور کردن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – اجبار ) :**
وقتی کسی به زور و بدون رضایت از جایی برده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He got dragged away by the guards.
او به زور توسط نگهبان ها برده شد.
2. ** ( اجتماعی – استعاری ) :**
اشاره به جدا شدن ناخواسته از موقعیت یا جمعی، معمولاً با فشار یا اجبار.
مثال: She got dragged away from the meeting.
او به زور از جلسه بیرون برده شد.
3. ** ( ادبی – تصویری ) :**
بیانگر تصویر فردی که کشان کشان از جایی دور می شود، نماد از دست دادن آزادی یا اختیار.
مثال: The child was dragged away from the playground.
کودک کشان کشان از زمین بازی برده شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: