get dinner

پیشنهاد کاربران

درود
Get dinner: to make / cook dinner
درست کردن شام
E. g: my mom always cooks lunch and my dad usually gets dinner ready.
مادرم همیشه ناهار درست میکنه و پدرم معمولا شامو زود آماده میکنه.
صرف کردن شام فکر نمیکنم معنی بده. . .
درست کردنه غذا / اماده کردن غذا
شام صرف کردن

بپرس