get cold feet
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
به معنی یهو از انجام کاری یا چزی ترسیدن
مثلا:
میخاوستم به رییسم برای افزایش حقوق بگم وقتی دیدمش جا زدم یا ترسیدم یهو
دقیقا میشه "دست و دل کسی لرزیدن" برای انجام کاری
یعنی میخای یه کاری رو انجام بدی ولی یه دفعه میترسی از انجام اون کار و جا میزنی
مثال :
میخاستم بهش بگم ولی ترسیدم یهو
سست شدن در انجام کاری که قبلا تصمیم گرفتی، پا راه نیفتادن ومردد شدن
The plan failed after sponsors got cold feet
He and his neighbors bought a fire truck to protect their area, but the neighbors got cold feet.
مردّد شدن
مایوس شدن
جازدن
کم آوردن
جازدن
کم آوردن
جا زدن و منصرف شدن به خاطر ترس یا غیره
روحیه رو باختن
۱ - دو به شک شدن
۲ - پشیمانِ زار شدن
۲ - پشیمانِ زار شدن
دلشوره گرفتن
تجربه کردن اضطراب یا نگرانی قبل از تلاش کردن برای انجام کاری معمولا به قدری که فرد از انجام اون کار خودداری می کنه
اکراه داشتن از انجام کاری، دو دل بودن از انجام کاری
دلسرد شدم
هول شدن دلهره داشتن دستپاچه شدن
ناگهان نگران شدن برای انجام چیز/کار برنامه ریزی شده
دودل شدن
سست شدن
سست شدن
پا پس کشیدن
پاهام سست شد برای انجامش
زدن زیر چیزی ( قولی یا حرفی یا قراری )
... [مشاهده متن کامل]
زهرا! متاهلی؟
نه نیستم. راستش هفت سال پیش میخواستم با یک فرد پولدار، اجتماعی و جذاب به نام سینا ازدواج کنم. اما یک مشکل بزرگ داشت: او یک دروغگوی قهار بود. در آخرین لحظات، دو دل شدم و مراسم را لغو کردم. بنابراین فعلا مجردم.
دو دل شدن
I was going to marry mary, but she got cold feet and turn to me to give her two days for more thinking.
قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی او دچار دودلی شد ( جا زد ) و برای اینکه بیشتر فکر کند، از من دو روز مهلت خواست.
قرار بود با مری ازدواج کنم، ولی او دچار دودلی شد ( جا زد ) و برای اینکه بیشتر فکر کند، از من دو روز مهلت خواست.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)