get bogged down

انگلیسی به انگلیسی

• become stuck in a difficult situation, encounter problems, be "stuck"

پیشنهاد کاربران

اصطلاح عامیانه
✍️ گیر کردن یا غرق شدن در جزئیات، مشکلات یا پیچیدگی ها که پیشرفت یا حرکت به جلو را دشوار می کند.
✍️✍️ این اصطلاح معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد به دلیل تمرکز بیش از حد بر مسائل جزئی، قادر به تصمیم گیری یا اقدام نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

👇مترادف؛
Stuck
Overwhelmed
Hampered
👇مثال؛
1 - We need to stay focused on the main goals and not get bogged down in minor details.
2 - Let’s not get bogged down by arguments; we need to find a solution.
3 - I often get bogged down with household chores and forget to take time for myself.

درگیر جزییات شدن
بیش از حد درگیر جزئیات شدن
گرفتار شدن در مساله ای یا سوالی که راه حلی نداری
Get bogged down in sth
گرفتار شدن

بپرس