اوضاع کسی رو به بهبود رفتن
Ex. After some time, the lady started getting better.
بعد از مدتی اوضاع خانم رو به بهبود رفت.
get better بهتر شدن
be better بهتر بودن
پیشرفت کردن
بهتر شدن . بهبود یافتن
بهبودیافتن
شفا یافتن
بهبودی
بهتر شدن
درمان شدن
خوب شدن، بهترشدن