از مجازات کاری در امان ماندن
. . .
A: Send my lawyers a letter, god - fucking - damn you
B: You're not getting away with this! You're not gonna cheat me out of my end
Casino 1995🎥
جان سالم بردن از چیزی
از چیزی جان بردن
از چیزی جان بردن
قسر در رفتن از چیزی، گیر نیفتادن بخاطر چیزی، قسر بیرون رفتن ، ( مثال ) If I thought I could get away with it, I wouldn't pay my taxes at all. اگر فکر می کردم که می توانستم ازش قسر بیرون برم، هرگز مالیاتم را پرداخت نمی کردم.