زود قضاوت کردن
گز نکرده پاره کردن
بی گدار به آب زدن
بیخودی شلوغش کردن
بی گدار به آب زدن
بیخودی شلوغش کردن
... [مشاهده متن کامل]
به معنای جاه طلبی بیش از حد داشتن یا اقدام زودهنگام کردن بدون در نظر گرفتن مراحل یا پیامدهای ضروری است. این به معنای فراتر رفتن از آنچه مناسب یا معقول است در یک موقعیت معین، بی گدار به آب زدن، نسنجیده عمل کردن
به معنی اصلاح تند رفتن. . . مثل خیلی تند رفتی
تعریف بالا از وبسایت :idioms. thefreedictionary. com
برنامه ریزی کردن یا بیش از حد هیجان زده بودن درباره رخ داد احتمالی آینده
پس می توان معادل های فارسی شکم خود را صابون زدن یا به خود وعده وعید دادن را پیشنهاد داد
... [مشاهده متن کامل]
برای یادگیری اصطاحات بیشتر به پیچ آموزش زبان english. realpower در اینستاگرام مراجعه کنید
زیاده از حد پیش رفتن، زیادی جلو رفتن
زیاده روی
جوگیر شدن
جلو جلو خیالبافی کردن
جلو جلو خیالبافی کردن
هل شدن
جوگیر شدن
زودتر از چیزی که باید ( و از روی هیجانزدگی و بنابراین بدون آمادگی ) گفتن چیزی یا انجام دادن کاری
کاری را بدون برنامه ریزی و اطمینان از به نتیجه رسیدن آن، انجام دادن
جَوگیر شدن
( عموما این اصطلاح به حالت و معنی منفی به کار می رود. )
به عنوان مثال:
بی گدار به آب زدن، به آب نرسیده کفش ها را درآوردن، پیش داوری کردن، عجله کردن
( ( پا را از گلیم خود درازتر کردن ) )
( اصطلاح ) : get ahead of yourself
انجام پیش از موعد یا خیلی زود کاری، انجام کاری پیش از آمادگی.
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/get - ahead - of - yourself
انجام پیش از موعد یا خیلی زود کاری، انجام کاری پیش از آمادگی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)