get ahead


جلو زدن، پیشی گرفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to advance; succeed.
مشابه: arrive, ascend

- He wanted to get ahead in his field.
[ترجمه گوگل] او می خواست در رشته خود جلوتر باشد
[ترجمه ترگمان] اون می خواست تو زمینه کارش پیشرفت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. If only our horse can get ahead of the leading runner,it can win the race.
[ترجمه گوگل]اگر فقط اسب ما بتواند از دونده پیشرو جلو بیفتد، می تواند در مسابقه پیروز شود
[ترجمه ترگمان]اگر فقط اسب ما بتواند جلوتر از دونده پیشتاز برسد، می تواند برنده مسابقه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's keen to get ahead in her career.
[ترجمه گوگل]او مشتاق است که در حرفه خود پیشرفت کند
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است که به کارش ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If we want to get ahead of our competitors, we ought to invest more in R and D.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهیم از رقبای خود پیشی بگیریم، باید بیشتر روی تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر ما می خواهیم جلوتر از رقبای خود برویم، باید بیشتر در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She wants to get ahead in her career.
[ترجمه گوگل]او می خواهد در حرفه خود پیشرفت کند
[ترجمه ترگمان]میخواد تو کارش پیشرفت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's cut through the woods and get ahead of them.
[ترجمه گوگل]بیایید از میان جنگل ها بگذریم و از آنها جلو بزنیم
[ترجمه ترگمان]بیاید وسط جنگل و از آن ها جلوتر برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She soon found that it wasn't easy to get ahead in the movie business.
[ترجمه گوگل]او به زودی متوجه شد که پیشرفت در تجارت سینما کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]خیلی زود فهمید که کار کردن در کار فیلم آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's tough for a woman to get ahead in politics.
[ترجمه گوگل]برای یک زن پیشروی در سیاست سخت است
[ترجمه ترگمان]برای یک زن دشوار است که در سیاست پیشرفت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has been my observation that most people get ahead during the time that others waste. Henry Ford
[ترجمه گوگل]مشاهده من این بوده است که بیشتر مردم در زمانی که دیگران تلف می‌کنند، جلوتر می‌روند هنری فورد
[ترجمه ترگمان]این مشاهده من بوده که اکثر مردم در طول زمانی که بقیه زباله را هدر می دهند، پیشرفت می کنند هنری فورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Remember that nobody will ever get ahead of you as long as he is kicking you in the seat of the pants. Walter Winchell
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که تا زمانی که در صندلی شلوار شما را لگد می زند، هیچ کس جلوی شما را نخواهد گرفت والتر وینچل
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که تا وقتی که داره تو رو توی صندلی لگد می کنه هیچ کس پیش تو نمی ره والتر Winchell
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trying to get ahead, trying to get an education, trying to become the best person that you can be.
[ترجمه گوگل]تلاش برای پیشرفت، تلاش برای تحصیل، تلاش برای تبدیل شدن به بهترین فردی که می توانید باشید
[ترجمه ترگمان]تلاش برای پیشرفت، تلاش برای رسیدن به تحصیلات، تلاش برای تبدیل شدن به بهترین فردی که می توانید باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, the faster we can get ahead with the Development Project the better.
[ترجمه گوگل]با این حال، هر چه سریعتر بتوانیم پروژه توسعه را پیش ببریم، بهتر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرچه سریع تر با پروژه توسعه پیش برویم بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The party permits ordinary people to get ahead.
[ترجمه گوگل]حزب به مردم عادی اجازه می دهد که پیشروی کنند
[ترجمه ترگمان]این حزب به مردم عادی اجازه می دهد که جلوتر بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But we get ahead of ourselves.
[ترجمه گوگل]اما ما از خودمان جلو می زنیم
[ترجمه ترگمان] ولی ما از خودمون جلوتر میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alek, how do I get ahead?
[ترجمه گوگل]الک چطوری جلوش رو بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]Alek \"، چطور میتونم ادامه بدم؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We wish you to get ahead.
[ترجمه گوگل]ما آرزو می کنیم که شما جلوتر بروید
[ترجمه ترگمان] ما دوست داریم که تو ادامه بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• succeed, move ahead, advance (especially professionally or financially)

پیشنهاد کاربران

get ahead =to make progress in your career, e. g. Peter says he got ahead by working hard and listening to people who knew more than he did
get ahead
To get promote or to get develop
پیشروی کردن، پیش رفتن، به پیش رفتن
پیشرفت کردن
پیشروی کردن
جلو رفتن
به پیش رفتن
موفق شدن
موفق تر بودن از دیگران
انجام دادن کارها، بهتر از دیگران
پیشرفت کردن یا جلو زدن =to advance or develop
پیشرفت /گسترش
پیشرفت کردن،

بپرس