get a lot on one's plate

پیشنهاد کاربران

✍️یک اصطلاح است به معنی داشتن مسئولیت ها، وظایف یا مشکلات زیادی در یک زمان. این اصطلاح به وضعیتی اشاره دارد که شخص بسیار مشغول است و باید کارهای زیادی را مدیریت یا رسیدگی کند.
✍️✍️نماد تحت فشار بودن یا داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن است. این اصطلاح نشان می دهد که برنامه یا حجم کاری کسی پر است، مانند یک بشقاب که با غذا پر شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف:
Be overwhelmed
Be very busy
Be swamped
Have many responsibilities
👇مثال؛
She got a lot on her plate with work, school, and family obligations.
After taking on the new project, he found he had a lot on his plate.
You can tell he's got a lot on his plate from the stress he's been under lately.

بپرس