gestate

/dʒeˈsteɪt//dʒesˈteɪt/

آبستن شدن یا بودن، در زهدان (رحم) پروراندن، (در اثر لقاح) بسته شدن (نطفه)، بارور شدن، در شکم داشتن، ابستن بودن، حمل کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gestates, gestating, gestated
• : تعریف: to carry in the uterus following conception.

- She gestated the calf twenty days longer than expected.
[ترجمه گوگل] او گوساله را بیست روز بیشتر از حد انتظار حامله کرد
[ترجمه ترگمان] بیست روز بیشتر طول کشید تا انتظارش را داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to experience the gestation process.

- That cow has been gestating for five months now.
[ترجمه گوگل] آن گاو پنج ماه است که حامله شده است
[ترجمه ترگمان] حالا پنج ماه است که این گاو وحشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to take shape slowly in the mind, as ideas.

جمله های نمونه

1. Different types of land cultures gestate different economic models and show different homestead relationships, which has different influences on settlement pattern.
[ترجمه گوگل]انواع مختلف فرهنگ‌های زمین، مدل‌های اقتصادی متفاوتی را نشان می‌دهند و روابط خانه‌داری متفاوتی را نشان می‌دهند که تأثیرات متفاوتی بر الگوی سکونت دارد
[ترجمه ترگمان]انواع مختلف فرهنگ های ارضی از مدل های اقتصادی متفاوت استفاده می کنند و روابط خانوادگی مختلف را نشان می دهند که تاثیرات متفاوتی بر الگوی اسکان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A group of architects born in 1950 gestate in the bubble economy of 1980s.
[ترجمه گوگل]گروهی از معماران متولد سال 1950 در اقتصاد حبابی دهه 1980 زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]گروهی از معماران دهه ۱۹۵۰ در اقتصاد حبابی دهه ۱۹۸۰ به دنیا آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The academic culture of Zhe Dong gestate them, and the history of developed commercial culture foster them.
[ترجمه گوگل]فرهنگ آکادمیک ژه دونگ آنها را به وجود آورده است و تاریخچه فرهنگ تجاری توسعه یافته آنها را پرورش می دهد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ آکادمیک of دونگ آن ها را کشت و تاریخ فرهنگ تجاری توسعه یافته آن ها را پرورش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Young frolicking behaviors not only gestate humor, but also are the original display of humor.
[ترجمه گوگل]رفتارهای پرخاشگر جوان نه تنها نشان دهنده شوخ طبعی است، بلکه نمایش اصلی شوخ طبعی است
[ترجمه ترگمان]رفتارهای frolicking جوان نه تنها شوخ gestate بلکه نمایش اصلی شوخ طبعی نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aliens can not gestate on steep slopes.
[ترجمه گوگل]بیگانگان نمی توانند در شیب های تند gestate
[ترجمه ترگمان]موجودات فضایی قادر به این کار نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Autumn is full of achievement, but we should gestate the new fruitage.
[ترجمه گوگل]پاییز پر از موفقیت است، اما ما باید ثمره جدید را داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]پاییز پر از موفقیت است، اما ما باید the جدید را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Horizon without end, a planet gestate billions of life that still along special orbit peaceful. There's Life Star of Double Stars.
[ترجمه گوگل]افق بدون پایان، سیاره ای حامل میلیاردها زندگی است که هنوز در مداری خاص صلح آمیز است ستاره زندگی دو ستاره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این سیاره، بدون پایان، میلیاردها دلار از حیات خود را که هنوز در امتداد مدار مخصوص به سر می برند، به پایان رساند ستاره زندگی یک ستاره دوتایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A vast amount of stone buildings gestate the characteristic style and features of residential building in Huian coastal areas.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از ساختمان‌های سنگی سبک و ویژگی‌های خاص ساختمان‌های مسکونی در مناطق ساحلی Huian را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از ساختمان های سنگی به سبک ویژه و ویژگی های ساختمان مسکونی در مناطق ساحلی Huian ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yong frolicking behaviors not only gestate humor, but also are the original display of humor.
[ترجمه گوگل]رفتارهای پرخاشگر یونگ نه تنها نشان دهنده شوخ طبعی است، بلکه نمایش اصلی شوخ طبعی است
[ترجمه ترگمان]رفتارهای frolicking - نه تنها شوخ طبعی خود را از دست می دهند بلکه نمایش اصلی شوخ طبعی نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Third, the rites gestate the feelings of moral education.
[ترجمه گوگل]سوم، مناسک احساسات تربیت اخلاقی را در خود دارد
[ترجمه ترگمان]سوم، این مراسم، احساسات آموزش اخلاقی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Technicality and potential economic interest of E-commerce gestate the E-commerce patent.
[ترجمه گوگل]فنی و منافع اقتصادی بالقوه تجارت الکترونیکی حق ثبت اختراع تجارت الکترونیک را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]technicality و منافع بالقوه اقتصادی تجارت الکترونیکی، ثبت اختراع تجارت الکترونیکی را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The social background and Mr. Long's assiduous pursuit gestate the best opportunity for the introduce of Imagery Annals.
[ترجمه گوگل]پیشینه اجتماعی و پیگیری مجدانه آقای لانگ بهترین فرصت را برای معرفی Imagery Annals فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سابقه اجتماعی و پی گیری پشت کار و پشت کار آقای لانگ، بهترین فرصت را برای معرفی کتاب \"Imagery\" به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the gestate so great.
[ترجمه گوگل]در gestate بسیار عالی است
[ترجمه ترگمان] تو the خیلی عالی پیش میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They don't gestate or lactate.
[ترجمه گوگل]حاملگی یا شیردهی ندارند
[ترجمه ترگمان]او نا زنده نمی شن یا اسید lactate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be pregnant, carry in the womb; conceive of and develop in the mind (i.e. a thought, idea, etc.)

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To develop over a period of time 🔝
🔍 مترادف: Incubate
✅ مثال: The project took several months to gestate before being fully realized.
در ذهن پروراندن
پرورده شدن - پربارتر شدن _ افزوده شدن ( به چیزی )
( جنین ) رشد کردن
( معنی مجازی ) به مرحله ظهور / دوره تکوین / مرحله شکل گیری رسیدن،

بپرس