gest

/ˈdʒest//ˈdʒest/

معنی: عمل، حرکت، رفتار، اشاره، قیافه، کار نمایان
معانی دیگر: (قدیمی) طرز رفتار، سلوک، سیما، geste حرکت، هم صحبت

جمله های نمونه

1. Whose gest is highest in knight-errant of respecting gold commonplace, the masses is accepted first is to be in Shaolin Temple low-key those who sweep the floor is anonymous without the monk.
[ترجمه گوگل]کسی که از نظر شوالیه‌ای در احترام به طلا رایج‌تر است، توده‌ها اولاً پذیرفته می‌شوند که در معبد شائولین باشند، کسانی که کف را جارو می‌کنند بدون راهب ناشناس هستند
[ترجمه ترگمان]gest که بالاترین مقام پهلوانان سرگردان است در معبد respecting است که نخست باید در معبد low باشد - کسانی که زمین را جارو می کنند بی آن که راهب ناشناس باشد، بی نام و نشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He soon gest used to dormitory life and make two or three friend.
[ترجمه گوگل]خیلی زود به زندگی در خوابگاه عادت کرد و دو سه دوست پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او به زودی به خوابگاه رفت و دو یا سه دوست پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion The result sug gest that controlling blood pressure and interfering the behavior ways would reduce the rate of stroke incidence.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نتایج حاکی از آن است که کنترل فشار خون و تداخل در روش‌های رفتاری، میزان بروز سکته را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتیجه sug gest که فشار خون را کنترل کرده و دخالت در روش های رفتار را کاهش می دهد، میزان شیوع سکته را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. gest impact will come from the Basel 3 capital requirements, which could be finalised at next month's G20 summit in Seoul.
[ترجمه گوگل]تاثیر اولیه از الزامات سرمایه بازل 3 حاصل خواهد شد که می تواند در نشست ماه آینده گروه 20 در سئول نهایی شود
[ترجمه ترگمان]تاثیر gest از الزامات سرمایه ۳ بازل حاصل خواهد شد، که می تواند در اجلاس سران ۲۰ ماه آینده در سئول نهایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I gest mistake in this life, but I still love you!
[ترجمه گوگل]من در این زندگی اشتباه می کنم، اما هنوز دوستت دارم!
[ترجمه ترگمان]من در این زندگی اشتباه کردم، اما هنوز دوستت دارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps unrestrained Smiles is I big gest joy.
[ترجمه گوگل]شاید لبخندهای بی بند و بار برای من شادی بزرگ باشد
[ترجمه ترگمان]شاید لبخند unrestrained برای من شادی بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't have gest but I would like to have it because it would help make people happy.
[ترجمه گوگل]من gest ندارم اما دوست دارم آن را داشته باشم زیرا به شادی مردم کمک می کند
[ترجمه ترگمان]من این را ندارم، اما دوست دارم آن را داشته باشم چون به مردم کمک می کند تا مردم را خوشحال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Brown, I'd sug gest that you reduce your order by half.
[ترجمه گوگل]براون، من پیشنهاد می کنم سفارش خود را به نصف کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]براون، من gest را به نصف کاهش می دهد که شما سفارش خود را نصف کاهش می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Robin really entered the public space through the ballads of the 14th and 15th centuries -- "Robin Hood and the Monk, " "Robin Hood and the Potter, " and "A Gest of Robyn Hood. "
[ترجمه گوگل]رابین واقعاً از طریق تصنیف‌های قرن 14 و 15 وارد فضای عمومی شد - "رابین هود و راهب"، "رابین هود و پاتر" و "آشنایی با رابین هود"
[ترجمه ترگمان]رابین واقعا از طریق اشعار ۱۴ و ۱۵ ام به فضای عمومی وارد شد - - \"رابین هود و راهب\"، \"رابین هود و پاتر\" و \"A از روبین هود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He puts a few bottles out on his porch ice day when the weather gest hot.
[ترجمه گوگل]او چند بطری در روز یخ ایوان خود که هوا گرم می شود بیرون می گذارد
[ترجمه ترگمان]روزی که هوا گرم می شود چند بطری روی ایوان his می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To content company, little game also can realize gain, to platform company character, made alone door gest, in similar knight-errant novel " suck astral old law " .
[ترجمه گوگل]برای شرکت محتوا، بازی‌های کوچک نیز می‌توانند به نفع خود پی ببرند، به شخصیت شرکت پلتفرم، که به تنهایی ساخته شده است، در رمان مشابه شوالیه‌ای «قانون قدیمی اختری» را بمکد
[ترجمه ترگمان]این بازی کوچک همچنین می تواند به دست آوردن شخصیت شرکت، به دست آوردن شخصیت شرکت، در door مشابه با رمان \"مکیدن\" قانون قدیمی \" محقق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This new mystery show is one of the ten gest of the season.
[ترجمه گوگل]این نمایش رازآلود جدید یکی از ده ژست این فصل است
[ترجمه ترگمان]این نمایش معمای جدید یکی از ده gest فصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many martial persons are poor at spirit and knowledge because they stress, exaggerate and depend on gest too much.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رزمی‌کاران از نظر روحی و دانش ضعیف هستند، زیرا استرس، اغراق و وابستگی بیش از حد به هشیاری دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد نظامی در روح و دانش ضعیف هستند چون استرس دارند، اغراق می کنند و به gest بسیار وابسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With respect to dawn horn acting character, have the branch of article result gest.
[ترجمه گوگل]با توجه به شخصیت بازیگری داون هورن، شاخه نتیجه مقاله را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]با توجه به شخصیت بازیگری شاخ صبح، این شاخه از مقاله به نتیجه رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمل (اسم)
article, function, process, practice, act, action, operation, doing, deed, issue, fact, proceeding, production, gest

حرکت (اسم)
departure, stroke, progress, action, stir, move, movement, motion, travel, gesture, behavior, demeanor, locomotion, poke, gest, stirabout

رفتار (اسم)
action, exploit, gesture, behavior, conduct, treatment, manner, demeanor, bearing, dealing, deportment, comportment, thews, step, demarche, ethic, gest

اشاره (اسم)
slur, inkling, action, gesture, mention, hint, indication, allusion, warning, innuendo, suggestion, manifest, ensign, beck, symbol, gest, insinuation, referral

قیافه (اسم)
countenance, face, gesture, sight, look, semblance, expression, mien, gest, leer, snoot

کار نمایان (اسم)
gest

انگلیسی به انگلیسی

• adventure; tale of adventures; prose romance; action or achievement

پیشنهاد کاربران

بپرس