gerrymander

/ˈdʒeriˌmændər//ˌdʒerɪˈmændə/

معنی: بطور غیر عادلانه تقسیم کردن
معانی دیگر: (آمریکا) تعیین غیر منصفانه ی حوزه های انتخاباتی به طوری که حزب یا دسته یا نژاد خاصی دارای اکثریت گردد، (به منظور کسب اکثریت در انتخابات وغیره) دستکاری کردن، تقلب کردن، تقسیم حوزه های انتخاباتی و غیره بطور غیر عادلانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the manipulation, or the result of the manipulation, of the boundaries of election districts so as to favor a particular political party.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gerrymanders, gerrymandering, gerrymandered
• : تعریف: to draw the boundaries of election districts of (a city, region, or the like) so as to favour a particular political party or other group.

- The politicians gerrymandered the city so that their party was ensured of remaining in power.
[ترجمه محسن گودرزی] مسئولین سیاسی، حوزه های آرا را طوری چینش کردند که مطمئن باشند قدرت در قبضه آنها باقی خواهد ماند.
|
[ترجمه گوگل] سیاستمداران شهر را کنترل کردند تا حزبشان در قدرت باقی بماند
[ترجمه ترگمان] سیاستمداران شهر را محاصره کردند تا حزب آن ها در قدرت باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The boundary changes were denounced as blatant gerrymandering.
[ترجمه گوگل]این تغییرات مرزی به عنوان یک جنایتکار آشکار محکوم شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات مرزی به عنوان gerrymandering آشکار مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The city had been gerrymandered so that the Protestant minority retained control.
[ترجمه گوگل]شهر به‌گونه‌ای تخریب شده بود که اقلیت پروتستان کنترل خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]شهر به قدری شدید بود که اقلیت پروتستان کنترل خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There has been some gerrymandering.
[ترجمه گوگل]مقداری جسورانه وجود داشته است
[ترجمه ترگمان] یه مقدار \"gerrymandering\" بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A gerrymander sounds like a strange political beast, which in fact it is, considered from a historical perspective.
[ترجمه گوگل]یک جریماندر مانند یک جانور سیاسی عجیب به نظر می رسد که در واقع از منظر تاریخی به آن توجه می شود
[ترجمه ترگمان]A مانند یک حیوان سیاسی عجیب به نظر می رسد، که در واقع از یک دیدگاه تاریخی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another law will gerrymander parliament in its favor.
[ترجمه گوگل]قانون دیگری مجلس را به نفع خود مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان]قانون دیگری به نفع پارلمان به تصویب خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Comparing how Himba speakers and English speakers distinguish colors on a map is a bit like comparing how Democrats and Republicans might gerrymander the same district: there's just not much overlap.
[ترجمه گوگل]مقایسه این که چگونه سخنرانان هیمبا و انگلیسی زبانان رنگ‌ها را روی نقشه تشخیص می‌دهند، کمی شبیه مقایسه این است که چگونه دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان ممکن است یک منطقه را به هم بزنند: فقط همپوشانی زیادی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]مقایسه این که چگونه گویشوران زبان انگلیسی و زبان انگلیسی رنگ ها را بر روی یک نقشه تشخیص می دهند، کمی شبیه به مقایسه این است که چطور دموکرات ها و جمهوریخواهان می توانند در یک منطقه یک سان باشند: فقط همپوشانی زیادی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First, the state's demographics are changing fast enough that an overly ambitious partisan gerrymander is likely to come unstuck during its ten-year lifespan.
[ترجمه گوگل]اولاً، جمعیت شناسی ایالت به قدری سریع در حال تغییر است که احتمالاً در طول عمر ده ساله خود، یک جنگجوی حزبی بیش از حد جاه طلب از گیر افتاده است
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، آمار جمعیتی به اندازه کافی به سرعت در حال تغییر هستند که یک gerrymander حزبی بسیار بلند پروازانه احتمالا در طول عمر ده ساله خود به آنجا خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ruling Zanu-PF regime has just passed a new law allowing phone calls and emails to be monitored. Another law will gerrymander parliament in its favor.
[ترجمه گوگل]رژیم حاکم Zanu-PF به تازگی قانون جدیدی را تصویب کرده است که امکان نظارت بر تماس های تلفنی و ایمیل ها را فراهم می کند قانون دیگری مجلس را به نفع خود مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان]رژیم زانو - پی اف به تازگی یک قانون جدید تصویب کرده است که تماس ها و ایمیل های شنود مکالمات تلفنی را مجاز می کند قانون دیگری به نفع پارلمان به تصویب خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطور غیر عادلانه تقسیم کردن (فعل)
gerrymander

انگلیسی به انگلیسی

• unfair division of voting districts in order to give an advantage to a particular candidate
divide a voting district in a discriminatory manner (for the benefit of a particular candidate); falsify; distort, pervert

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To manipulate boundaries to favor one party 📊
🔍 مترادف: Redistrict
✅ مثال: The political party attempted to gerrymander the district boundaries to secure more votes.
این فعل اشاره دارد به تعیین غیر منصفانه ی حوزه های انتخاباتی به طوری که حزب، دسته یا نژاد خاصی دارای اکثریت گردد و در واقع به معنای دستکاری کردن نتایج انتخابات است.
نوعی تقلب در انتخابات
gerrymander ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: کژحوزه
تعریف: حوزه یا مرزبندی یا الگویی برای مرزبندی که به سبب کژحوزه بندی به وجود آمده باشند
توضیحاتی در رابطه با فعل gerrymander
این فعل اشاره دارد به تعیین غیر منصفانه ی حوزه های انتخاباتی به طوری که حزب، دسته یا نژاد خاصی دارای اکثریت گردد و در واقع به معنای دستکاری کردن نتایج انتخابات است.
منبع: سایت بیاموز
دستکاری یا تقلب در انتخابات

تقسیم بندی
ساخت و پاخت کردن

بپرس