germanic

/dʒərˈmænɪk//dʒəˈmænɪk/

معنی: المانی، ژرمنی، توتونیک، وابسته به المان
معانی دیگر: وابسته به زبانهای ژرمانیک (آلمانی و هلندی و انگلیسی و غیره)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the Teutons; Teutonic.

(2) تعریف: of or pertaining to the language group that includes German, Dutch, English, Flemish, and the Scandinavian languages.
اسم ( noun )
• : تعریف: a group of languages that includes German, Dutch, English, Flemish, and others, or the ancient language from which these are derived.

جمله های نمونه

1. English derives in the main from the common Germanic stock.
[ترجمه گوگل]انگلیسی در اصل از سهام آلمانی رایج مشتق شده است
[ترجمه ترگمان]انگلیسی در اصل از بازار مشترک آلمانی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Franks were originally a loose confederation of Germanic tribes.
[ترجمه گوگل]فرانک ها در اصل یک کنفدراسیون آزاد از قبایل آلمانی بودند
[ترجمه ترگمان]فرانک در اصل یک کنفدراسیون نامنسجم قبایل ژرمنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. English is a West Germanic dialect.
[ترجمه گوگل]انگلیسی یک گویش آلمانی غربی است
[ترجمه ترگمان]انگلیسی گویش آلمانی غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He asked in his Germanic English if I was enjoying France.
[ترجمه گوگل]او به انگلیسی آلمانی خود پرسید که آیا از فرانسه لذت می برم؟
[ترجمه ترگمان]از زبان آلمانی خود پرسید که آیا از فرانسه لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had an almost Germanic regard for order.
[ترجمه گوگل]او به نظم توجه تقریباً آلمانی داشت
[ترجمه ترگمان] اون تقریبا از \"آلمانی\" - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Germanic mind is highly amenable to the belief in correspondences between the Universe and Man - between microcosm and macrocosm.
[ترجمه گوگل]ذهن آلمانی به شدت پذیرای اعتقاد به مطابقت بین جهان و انسان است - بین عالم صغیر و جهان کلان
[ترجمه ترگمان]ذهن ژرمنی به شدت متمایل به اعتقاد به correspondences بین عالم صغیر و بشر بین عالم صغیر و macrocosm است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His accent, always strong, has grown much more Germanic with age.
[ترجمه گوگل]لهجه او که همیشه قوی بود، با افزایش سن بسیار آلمانی تر شده است
[ترجمه ترگمان]لهجه اش همیشه قوی است، با این سن و سال بیشتر آلمانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Erda, as she appears in Germanic mythology; and Cerridwen, goddess of intelligence and knowledge in Celtic mythology.
[ترجمه گوگل]اردا، همانطور که در اساطیر آلمانی ظاهر می شود و سریدون، الهه هوش و دانش در اساطیر سلتیک
[ترجمه ترگمان]Erda، همان طور که در اساطیر ژرمنی به نظر می رسد، و Cerridwen، الهه هوش و دانش در اساطیر سلتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perchance my studies in Germanic Philology did much to make me aware of racial bonds that time and money have obscured.
[ترجمه گوگل]احتمالاً مطالعاتم در فیلولوژی ژرمنیک کمک زیادی به آگاه ساختن من از پیوندهای نژادی کرد که زمان و پول آنها را پنهان کرده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات من در Philology آلمانی بسیار موجب شد که من از اوراق قرضه نژادی مطلع شوم که زمان و پول آن را مبهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Any work which demonstrated ancient Germanic culture was seized upon and given official patronage.
[ترجمه گوگل]هر اثری که فرهنگ باستانی ژرمنی را نشان می‌داد، ضبط شد و مورد حمایت رسمی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هر کاری که فرهنگ آلمانی باستانی را به نمایش می گذاشت، مورد توجه و حمایت رسمی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The basic social unit in ancient Germanic tribes was the clan.
[ترجمه گوگل]واحد اجتماعی اساسی در قبایل ژرمن باستان قبیله بود
[ترجمه ترگمان]واحد اجتماعی اساسی قبایل ژرمنی باستان قبیله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unlike many of the Germanic tribes from whom they exacted tribute, these Asiatics had no permanent homes and no kings.
[ترجمه گوگل]برخلاف بسیاری از قبایل ژرمنی که از آنها خراج می گرفتند، این آسیایی ها خانه های دائمی و پادشاهی نداشتند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بسیاری از قبایل ژرمنی که از آن ها خراج می گرفتند، این Asiatics خانه دایمی نداشتند و شاه نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Germanic cavalry often had morning stars made entirely of iron.
[ترجمه گوگل]سواره نظام آلمانی اغلب ستارگان صبحگاهی داشتند که تماماً از آهن ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]سواره نظام آلمانی اغلب صبح ستارگان را از آهن ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While the Germanic tribes were not always engaged in warfare, they were in a state of constant preparation for it.
[ترجمه گوگل]در حالی که قبایل ژرمنی همیشه درگیر جنگ نبودند، اما در حالت آماده سازی دائمی برای آن بودند
[ترجمه ترگمان]در حالی که قبایل ژرمنی وارد جنگ نبودند، در حالت آمادگی همیشگی برای آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nineteenth century Germanic philologist Jakob Grimm believed that grammatical gender was in some sense a more advanced form of natural gender.
[ترجمه گوگل]یاکوب گریم، فیلولوژیست آلمانی قرن نوزدهم، معتقد بود که جنسیت دستوری به نوعی شکل پیشرفته تری از جنسیت طبیعی است
[ترجمه ترگمان]در قرن نوزدهم، یاکوب گریم، دانشمند آلمانی، معتقد بود که جنسیت دستوری در برخی موارد نوعی گرایش پیشرفته تر از جنس طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

المانی (صفت)
germanic

ژرمنی (صفت)
germanic

توتونیک (صفت)
germanic

وابسته به المان (صفت)
germanic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the teutons; german; of the germanic language group (includes german, dutch, english, and others)
if you describe someone or something as germanic, you think that their appearance or behaviour is typical of german people or things.
germanic is also used to describe the ancient culture and people of northern europe, and the language they spoke, from which the modern scandinavian languages and english, german, and dutch derive.

پیشنهاد کاربران

بپرس