germane

/dʒərˈmeɪn//dʒəˈmeɪn/

معنی: وابسته
معانی دیگر: مربوط، مناسب، درخور، منتسب، خویش و قوم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: germanely (adv.), germaneness (n.)
• : تعریف: having relevance to a given matter; pertinent; significant.
متضاد: foreign
مشابه: applicable, pertinent, relevant, to the point

- That's an interesting comment, but it's not germane to the present discussion.
[ترجمه گوگل] این نظر جالبی است، اما با بحث حاضر مرتبط نیست
[ترجمه ترگمان] این یک اظهار نظر جالب است، اما با بحث حاضر مرتبط نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. what you say is not germane to the question
آنچه شما می گویید ربطی به موضوع ندارد.

2. The fact is not germane to this issue.
[ترجمه گوگل]واقعیت به این موضوع مربوط نمی شود
[ترجمه ترگمان]این واقعیت مرتبط با این موضوع نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He asks questions that are germane and central to the issue.
[ترجمه گوگل]او سؤالاتی می پرسد که موضوع اصلی و اصلی هستند
[ترجمه ترگمان]او سوالاتی می پرسد که مرتبط و مرکزی با این موضوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her remarks could not have been more germane to the discussion.
[ترجمه گوگل]اظهارات او نمی‌توانست بیشتر از این به بحث مربوط باشد
[ترجمه ترگمان]سخنان او نمی توانست با این بحث ارتباط بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such questions are germane to the Kakwa territory.
[ترجمه گوگل]چنین سؤالاتی مربوط به قلمرو Kakwa است
[ترجمه ترگمان]این مسائل مرتبط با منطقه Kakwa است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wanted to find anyone with information germane to the case.
[ترجمه گوگل]او می خواست کسی را پیدا کند که اطلاعات مربوط به پرونده را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او می خواست کسی را با اطلاعات مرتبط با پرونده پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because altruistic love was germane to both, he could argue for a perfect union.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که عشق نوع دوستانه برای هر دو مولفه بود، او می توانست برای یک اتحاد کامل استدلال کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عشق نوع دوستانه با هر دوی آن ها مرتبط بود، می توانست برای یک اتحادیه کامل استدلال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These questions are especially germane in comparative research, where the analyst attempts to specify how the structure-function patterns vary between states.
[ترجمه گوگل]این سؤالات به ویژه در تحقیقات تطبیقی، جایی که تحلیلگر تلاش می‌کند مشخص کند که چگونه الگوهای ساختار-عملکرد بین حالت‌ها متفاوت است، مهم هستند
[ترجمه ترگمان]این سوالات به طور خاص در تحقیقات قیاسی مرتبط هستند، جایی که تحلیلگر تلاش می کند مشخص کند که چگونه الگوهای تابع ساختار بین ایالت ها متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another statistic that is even more interesting and germane to the discussion of electronic commerce is the economic factor.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از آمارهایی که در بحث تجارت الکترونیک جالب‌تر است، عامل اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]آمار دیگری که بسیار جالب تر و مرتبط با بحث تجارت الکترونیک است عامل اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It seems germane, although not particularly gracious, to ask why Huckelberry didn't try to preserve the entire ranch.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بپرسیم چرا هاکلبری سعی نکرد کل مزرعه را حفظ کند، گرچه خیلی مهربان نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که با این حال بسیار مهربان است، تا بپرسد که چرا Huckelberry سعی نکرده کل مزرعه را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such a search is not germane to therapy.
[ترجمه گوگل]چنین جستجویی برای درمان مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]چنین جستجویی با درمان مرتبط نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Work by other engineers was obviously germane to the investigation of geomorphological processes but was not fully appreciated until the 1960s.
[ترجمه گوگل]کار مهندسان دیگر آشکارا برای بررسی فرآیندهای ژئومورفولوژیکی مناسب بود اما تا دهه 1960 به طور کامل مورد توجه قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]کار کردن توسط مهندسان دیگر با بررسی فرآیندهای ژئومورفولوژیکی انجام شد اما تا دهه ۱۹۶۰ به طور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Articles which are germane to the subject being discussed here are Articles 10 and
[ترجمه گوگل]مقالاتی که با موضوع مورد بحث در اینجا مطابقت دارند، مواد 10 و
[ترجمه ترگمان]موادی که مرتبط با موضوع مورد بحث در اینجا مورد بحث قرار می گیرند، ماده ۱۰ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Martin Buber, a famous Germane Philosopher in modern times, re explored and re elucidated oriental cultures with his unique way of "dialogue philosophy".
[ترجمه گوگل]مارتین بوبر، فیلسوف مشهور آلمانی در دوران مدرن، فرهنگ های شرقی را با روش منحصر به فرد خود از "فلسفه گفت و گو" دوباره کاوش و روشن کرد
[ترجمه ترگمان]مارتین Buber، فیلسوف مشهور germane در عصر مدرن، با روش منحصر به فرد \"فلسفه گفتگو\"، فرهنگ های شرقی را بررسی و دوباره توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He asks questions that are Germane and central to the issue.
[ترجمه گوگل]او سؤالاتی می پرسد که آلمانی و محوری در این موضوع هستند
[ترجمه ترگمان]او سوالاتی می پرسد که germane و مرکز این مساله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته (صفت)
relative, subordinate, associate, adjective, relevant, affiliate, dependent, related, interdependent, attached, attendant, akin, federate, appurtenant, germane

انگلیسی به انگلیسی

• pertinent, relevant, connected; closely related (archaic)
something that is germane to a situation or idea is connected with it in an important way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Relevant to a subject being discussed 📝
🔍 مترادف: Applicable
✅ مثال: Her comments were germane to the discussion, providing valuable insights.
Germane to this
در این رابطه، در راستای این ( موضوع ) . . .
adjective formal
The term "germane" is an adjective that means relevant or closely related to the subject at hand. It is often used to describe information, ideas, or discussions that are directly applicable or pertinent to a particular topic or situation. .
...
[مشاهده متن کامل]

صفت، رسمی
اصطلاح "germane" صفتی است که به معنای مرتبط یا نزدیک به موضوع مورد بحث است. اغلب برای توصیف اطلاعات، ایده ها یا بحث هایی استفاده می شود که مستقیماً قابل اجرا یا مربوط به یک موضوع یا موقعیت خاص هستند.
1. The speaker's comments were germane to the topic of the conference and added valuable insights to the discussion.
2. The judge ruled that the evidence was not germane to the case and could not be presented in court.
3. The professor encouraged students to ask questions that were germane to the course material and would enhance their understanding of the subject.
4. The team leader asked everyone to stay focused on issues that were germane to the project and avoid getting sidetracked by unrelated topics.
5. The journalist's article was praised for its ability to present germane information in a clear and concise manner.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/germane?q=germane
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : germaneness
✅️ صفت ( adjective ) : germane
✅️ قید ( adverb ) : germanely
Relevant
*بجا، به موقع، مناسب
*مربوط به
خورَند

بپرس