• : تعریف: any of a variety of small African and Asian burrowing rodents often kept as pets.
جمله های نمونه
1. You'd have trouble swinging a gerbil, let alone a cat, in the kitchen.
[ترجمه گوگل]برای تاب دادن یک ژربیل، چه برسد به یک گربه، در آشپزخانه مشکل خواهید داشت [ترجمه ترگمان]اگر یک موش کور را تاب می داد، یک گربه در آشپزخانه تنها می گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Q My children think the world of their gerbil.
[ترجمه گوگل]پرسش: فرزندان من به دنیای ژربیل خود فکر می کنند [ترجمه ترگمان]سوال: بچه های من به دنیای of فکر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A gerbil would have struggled to make it out alive.
[ترجمه گوگل]یک ژربیل برای زنده ماندن تلاش می کرد [ترجمه ترگمان]یک موش صحرایی برای زنده ساختن آن تلاش می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The kittens only respond when the gerbil makes a break for it.
[ترجمه گوگل]بچه گربه ها فقط زمانی پاسخ می دهند که گربیل برای آن استراحت کند [ترجمه ترگمان]بچه گربه ها فقط وقتی واکنش می دهند که the یک استراحت برای آن ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The cerebral arterial circles of Mongolian gerbil, Wistar rat and rabbit were observed by means of intraarterial injection of natural rubber.
[ترجمه گوگل]دایره های شریانی مغز ژربیل مغولی، موش صحرایی ویستار و خرگوش با تزریق داخل شریانی لاستیک طبیعی مشاهده شد [ترجمه ترگمان]The cerebral gerbil مغولی، موش صحرایی و خرگوش به وسیله تزریق intraarterial لاستیک طبیعی مشاهده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My name is Gary. I am a gerbil, I live in Mongolian steppe.
[ترجمه anooshe] اسم من گری است من یک موش صحرایی هستم، در استپ زندگی میکنم.
|
[ترجمه گوگل]اسم من گری است من یک جربیل هستم، در استپ مغولی زندگی می کنم [ترجمه ترگمان] اسم من \"گری\" - ه من یک gerbil که در استپ زندگی می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The hind legs of the gerbil are particularly well adapted to leaping across its desert habitat.
[ترجمه گوگل]پاهای عقب ژربیل به خوبی برای پریدن از روی زیستگاه بیابانی خود سازگار است [ترجمه ترگمان]پاهای عقبی the به ویژه برای پریدن بر روی زیستگاه بیابانی خود به خوبی تطبیق داده شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If a mate dies, a gerbil may or may not accept a new mate.
[ترجمه گوگل]اگر یک جفت بمیرد، یک ژربیل ممکن است جفت جدیدی را بپذیرد یا نپذیرد [ترجمه ترگمان]اگر زوج بمیرد، gerbil ممکن است رفیق جدیدی را بپذیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The gerbil is a playful little animal with big whiskers and a huge tail.
[ترجمه گوگل]جربیل یک حیوان کوچک بازیگوش با سبیل های بزرگ و دمی بزرگ است [ترجمه ترگمان]The یک حیوان کوچک و سرزنده با سبیل های بزرگ و دم بزرگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. How to do the Skin The Gerbil trick with your Yo-Yo in this free yo-yo video.
[ترجمه گوگل]نحوه انجام ترفند Skin The Gerbil با یویو خود در این ویدیوی رایگان یویو [ترجمه ترگمان]چطور این حقه رو با یو - یو - هی تو این فیلم برداری آزاد انجام بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nelo said, holding her hand, patting it like a gerbil.
[ترجمه گوگل]نلو در حالی که دستش را گرفته بود و مثل ژربیل دستش را گرفت گفت [ترجمه ترگمان]Nelo دستش را در دست گرفت و مثل یک موش آن را نوازش کرد و گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is a large species of eagle owl, hunting the large gerbil that lives on the short grass plains of Serengeti.
[ترجمه گوگل]این گونه بزرگ جغد عقابی است که جغد بزرگی را شکار می کند که در دشت های کوتاه چمنی سرنگتی زندگی می کند [ترجمه ترگمان]این یک گونه بزرگ از جغد عقاب است که the بزرگ را شکار می کند که در دشت های سرسبز سرنگتی زندگی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was supposed to be getting that for the gerbil babies, but his hopes were fading.
[ترجمه گوگل]او قرار بود آن را برای نوزادان ژربیل دریافت کند، اما امیدهایش در حال محو شدن بود [ترجمه ترگمان]قرار بود این کار را به خاطر بچه موش بکند، اما امیدهای او محو شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. An unprepared caracal wouldn't last 5 minutes in this desert, but then neither would any of the animals not even our master of deception, the gerbil.
[ترجمه گوگل]یک کاراکال ناآماده در این صحرا 5 دقیقه دوام نمی آورد، اما هیچ یک از حیوانات حتی ارباب فریب ما، ژربیل، نیز دوام نمی آورد [ترجمه ترگمان]در این صحرا بیش از پنج دقیقه دوام نخواهد داشت، اما هیچ کدام از حیوانات حتی استاد deception هم نبودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
موش صحرایی (اسم)
rat, field mouse, gerbil, vole
موش بیابانی (اسم)
gerbil
یربوع (اسم)
gerbil, jerboa
انگلیسی به انگلیسی
• any of a number of small burrowing rodents often kept as pets (native to asia and africa) a gerbil is a small, furry animal with long back legs that is often kept as a pet.
پیشنهاد کاربران
gerbil ( n ) ( dʒərbl ) =a small desert animal like a mouse, that is often kept as a pet
a small animal, similar to a mouse with long back legs, that is often kept as a pet حیوان کوچکی شبیه به موش با پاهای عقب بلند که اغلب به عنوان حیوان خانگی نگهداری می شود.