geopolitical

/ˌdʒiːoʊˈpɒlətɪks//ˌdʒiːəʊˈpɒlətɪks/

معنی: وابسته به جغرافیای سیاسی
معانی دیگر: وابسته به جغرافیای سیاسی

جمله های نمونه

1. This new global communication net breaks through all geopolitical barriers.
[ترجمه گوگل]این شبکه ارتباطی جهانی جدید از تمام موانع ژئوپلیتیکی عبور می کند
[ترجمه ترگمان]این شبکه ارتباطی جهانی جدید از همه موانع ژئوپلیتیکی درهم می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The confrontation is a geopolitical law of history, also is the longest topic that pierces through the world history. It bases on the sea power theory of Mahan and the land power theory of Mackinder.
[ترجمه گوگل]تقابل یک قانون ژئوپلیتیک تاریخ است و همچنین طولانی ترین موضوعی است که در تاریخ جهان رخنه کرده است این نظریه مبتنی بر نظریه قدرت دریایی ماهان و نظریه قدرت زمینی مکیندر است
[ترجمه ترگمان]این رویارویی، یک قانون ژئوپلیتیکی تاریخ است و طولانی ترین موضوعی است که تاریخ جهان را سوراخ می کند این تئوری بر روی نظریه قدرت دریایی of و نظریه قدرت سرزمین of استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were not called upon to develop a geopolitical design.
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته نشده بود که یک طرح ژئوپلیتیکی توسعه دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار توسعه یک طرح ژئوپلیتیکی نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The same goes for India's sense of geopolitical inferiority.
[ترجمه گوگل]همین امر در مورد احساس حقارت ژئوپلیتیک هند نیز صدق می کند
[ترجمه ترگمان]این مساله به معنای حقارت ژئوپلیتیکی هند نیز صدق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Power projection and geopolitical strutting are best left to others.
[ترجمه گوگل]فرافکنی قدرت و تثبیت ژئوپلیتیک بهتر است به دیگران واگذار شود
[ترجمه ترگمان]طرح توان نمایش قدرت و ژئوپلیتیک به بهترین نحو برای دیگران باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With that change may come geopolitical shifts.
[ترجمه گوگل]با این تغییر ممکن است تغییرات ژئوپلیتیکی رخ دهد
[ترجمه ترگمان]با این تغییر می تواند به تغییرات ژئوپلتیک تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And though China is a geopolitical competitor, it is not a mortal enemy of the United States as the Soviet Union was (unlike Nikita Khrushchev, Mr Hu has never promised to "bury" the West).
[ترجمه گوگل]و اگرچه چین یک رقیب ژئوپلیتیکی است، اما مانند اتحاد جماهیر شوروی، دشمن مرگبار ایالات متحده نیست (برخلاف نیکیتا خروشچف، آقای هو هرگز قول "دفن" غرب را نداده است)
[ترجمه ترگمان]و اگرچه چین یک رقیب ژئوپلتیک است، آن یک دشمن فنا ناپذیر ایالات متحده نیست چون اتحادیه شوروی (برخلاف نیکیتا خروشچف)هرگز وعده \"دفن\" غرب را نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The geopolitical turbulence of Mid-east and North Africa has involved countries including Iran, Egypt, Tunisia, Libya, and Bahrain, etc. and tends to become even more violent.
[ترجمه گوگل]آشفتگی ژئوپلیتیکی خاورمیانه و شمال آفریقا کشورهایی از جمله ایران، مصر، تونس، لیبی و بحرین و غیره را درگیر خود کرده است و تمایل به خشونت بیشتر دارد
[ترجمه ترگمان]آشفتگی جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا شامل کشورهایی مانند ایران، مصر، تونس، لیبی و بحرین و غیره می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. America would not tolerate Russia intruding into its geopolitical sphere in Latin America.
[ترجمه گوگل]آمریکا تحمل نفوذ روسیه به حوزه ژئوپلیتیک خود در آمریکای لاتین را نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]آمریکا مانع ورود روسیه به حوزه ژئوپلیتیکی آن در آمریکای لاتین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lack any solid fundamental or geopolitical news led to the insider day mentioned above.
[ترجمه گوگل]فقدان اخبار بنیادی یا ژئوپلیتیکی محکم منجر به روز خودی ذکر شده در بالا شد
[ترجمه ترگمان]فقدان هر اخبار fundamental یا ژئوپلتیک منتهی به روز داخلی که در بالا ذکر شد، منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the same time, the old geopolitical system evidently needs substantial reform.
[ترجمه گوگل]در عین حال، سیستم ژئوپلیتیک قدیمی آشکارا نیاز به اصلاحات اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، سیستم قضایی قدیمی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Language, cultural, or geopolitical specific needs.
[ترجمه گوگل]نیازهای خاص زبان، فرهنگی یا ژئوپلیتیکی
[ترجمه ترگمان]نیازهای خاص مختص به زبان، فرهنگی، یا ژئوپلیتیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's time to lower our geopolitical sights and end America's unrealistic crusade.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که دیدگاه های ژئوپلیتیکی خود را کاهش دهیم و به جنگ صلیبی غیرواقعی آمریکا پایان دهیم
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن است که چشم انداز ژئوپلتیک خود را کاهش داده و به جنگ غیر واقعی آمریکا پایان دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The central nation in the ongoing geopolitical transformation is China.
[ترجمه گوگل]کشور مرکزی در تحولات ژئوپلیتیکی در حال انجام، چین است
[ترجمه ترگمان]کشور مرکزی در تحول ژئوپلیتیک در حال پیشرفت، چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به جغرافیای سیاسی (صفت)
geopolitical

انگلیسی به انگلیسی

• belonging to geopolitics (based on the reciprocal relationships between geography economics and politics)
geopolitical means relating to or concerned with geopolitics.

پیشنهاد کاربران

geopolitical ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: جغراسیاسی
تعریف: مربوط به جغراسیاست
جغراسیاسی
وابسته به جغرافیای سیاسی, سیاسی - جغرافیایی

بپرس