geomorphology

/ˌdʒiəˌmɔːrˈfɑːlədʒi//ˌdʒiəˌmɔːˈfɑːlədʒi/

(دانشی که اصل و ماهیت پستی و بلندی های کره ی زمین را مطالعه می کند) ریخت شناسی کره ی زمین، ژئومورفولژی، علمی که درباره برجستگی های سطح زمین وعلل پیدایش انها بحک میکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: geomorphologic (adj.), geomorphological (adj.)
• : تعریف: the study of the origin, development, and configuration of topographic forms.

جمله های نمونه

1. Geomorphology has now achieved full stature as a branch of geology.
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی اکنون به عنوان شاخه ای از زمین شناسی به جایگاه کاملی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]Geomorphology در حال حاضر به اندازه یک شاخه از زمین شناسی به مقام کامل دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In geomorphology the impact of studies of process was perhaps most substantial and also the most dramatic in physical geography.
[ترجمه گوگل]در ژئومورفولوژی تأثیر مطالعات فرآیند شاید اساسی‌ترین و همچنین چشمگیرترین در جغرافیای فیزیکی بود
[ترجمه ترگمان]در ژئومورفولوژی، تاثیر مطالعات فرآیند شاید مهم ترین و most در جغرافیای فیزیکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This prescription for geomorphology was applicable to physical geography as a whole.
[ترجمه گوگل]این نسخه برای ژئومورفولوژی به طور کلی برای جغرافیای فیزیکی قابل اجرا بود
[ترجمه ترگمان]این نسخه برای ژئومورفولوژی کاربردی در جغرافیای فیزیکی به عنوان یک کل کاربرد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The representation and organization of geomorphology data are important methods and approach for constructing digital geomorphology.
[ترجمه گوگل]نمایش و سازماندهی داده های ژئومورفولوژی روش و رویکرد مهمی برای ساخت ژئومورفولوژی دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]نمایش و ساماندهی داده های ژئومورفولوژی روش های مهم و رویکردی برای ایجاد ژئومورفولوژی دیجیتال می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yeyu river valley geomorphology in Kouzhen of Kouzhen - Guanshan faults in north of Weihe river is researched.
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی دره رودخانه ییو در گسل های کوژن کوژن - گوانشان در شمال رودخانه ویهه بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]؟ ژئومورفولوژی دره رودخانه به Kouzhen از گسل های Kouzhen - Guanshan در شمال رودخانه Weihe مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the effects of environmental geomorphology of this region on utilization, this tree farm can be divided into three parts: the east, the middle and the west.
[ترجمه گوگل]با توجه به اثرات ژئومورفولوژی محیطی این منطقه بر بهره برداری، این مزرعه درختی را می توان به سه قسمت شرقی، میانی و غربی تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به اثرات ژئومورفولوژی زیست محیطی این منطقه بر روی بهره برداری، این مزرعه درختی را می توان به سه بخش تقسیم کرد: شرق، خاورمیانه و غرب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Geomorphology a key factor for soil salinization.
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژی عامل کلیدی برای شور شدن خاک
[ترجمه ترگمان]The عامل کلیدی برای salinization خاک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concentration on arid and glacial regions was probably also partly instrumental in the development of climatic geomorphology.
[ترجمه گوگل]تمرکز بر مناطق خشک و یخبندان احتمالاً تا حدی در توسعه ژئومورفولوژی آب و هوایی نیز مؤثر بوده است
[ترجمه ترگمان]غلظت مناطق خشک و یخچالی احتمالا تا حدودی در توسعه ژئومورفولوژی آب و هوایی نقش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Throughout the project, Close collaboration was maintained with experts in geology, geomorphology, and historical geography.
[ترجمه گوگل]در طول پروژه، همکاری نزدیک با کارشناسان زمین شناسی، ژئومورفولوژی و جغرافیای تاریخی حفظ شد
[ترجمه ترگمان]در طول این پروژه، هم کاری نزدیک با کارشناسان زمین شناسی، ژئومورفولوژی، و جغرافیای تاریخی حفظ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several themes in physical geology suffer from falling between the stools of historical geology and geomorphology.
[ترجمه گوگل]چندین مضمون در زمین شناسی فیزیکی از قرار گرفتن بین مدفوع زمین شناسی تاریخی و ژئومورفولوژی رنج می برند
[ترجمه ترگمان]چندین موضوع در زمین شناسی فیزیکی از سقوط بین the زمین شناسی و ژئومورفولوژی تاریخی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Until this occurs, there can be few spectacular advances such as those achieved recently in fluvial and slope geomorphology.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که این اتفاق نیفتد، می‌توان پیشرفت‌های چشمگیری مانند آنچه اخیراً در ژئومورفولوژی رودخانه‌ها و شیب‌ها به دست آمد، وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفت های قابل توجهی نظیر آنچه اخیرا در fluvial و ژئومورفولوژی شیب به دست آمده است، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the light of this, the way forward in climatic geomorphology, already recognized in studies of fluvial catchments, becomes evident.
[ترجمه گوگل]در پرتو این، راه رو به جلو در ژئومورفولوژی اقلیمی، که قبلاً در مطالعات حوضه های رودخانه ای شناخته شده است، آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، راه پیش رو در مورد ژئومورفولوژی آب و هوایی که پیش از این در مطالعات of به رسمیت شناخته شده است، مشهود می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such processes may include impact cratering, volcanism, glacial and periglacial geomorphology.
[ترجمه گوگل]چنین فرآیندهایی ممکن است شامل دهانه های برخوردی، آتشفشان، ژئومورفولوژی یخبندان و اطراف یخبندان باشد
[ترجمه ترگمان]این فرایندها ممکن است شامل impact cratering، volcanism، یخچالی و periglacial شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The later character should be attributed to the combined action of darn site's geomorphology and horizontal tectonic stress conditions, and is also influenced by the regional geostructural fractures.
[ترجمه گوگل]ویژگی بعدی را باید به عملکرد ترکیبی ژئومورفولوژی سایت دارن و شرایط تنش تکتونیکی افقی نسبت داد، و همچنین تحت تأثیر شکستگی‌های ژئوساختاری منطقه‌ای است
[ترجمه ترگمان]شخصیت بعدی باید نسبت به عمل ترکیبی ژئومورفولوژی پایگاه لعنتی و شرایط تنش های تکتونیکی افقی نسبت داده شود و همچنین از شکستگی های منطقه نیز تاثیر می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] شکل شناسی زمین - زمین ریخت شناسی
[زمین شناسی] زمین ریخت شناسی علمی که شکل کلی سطح زمین را مورد بحث قرار می دهد.بویژه مطالعه طبقه بندی، توصیف، ماهیت، منشا و توسعه عناصر ژیومرفولوژیکی موجود و روابط شان با ساختارهای زیرین و تاریخچه تغییرات زمین شناسی ثبت شده توسط عوارض سطحی. همچنین به عوارض بوجود آمده در اثر فرسایش و رسوبگذاری محدود می شود.
[خاک شناسی] ژئومورفولوژی
[آب و خاک] ژئومرفولوژی، ریخت شناسی زمینی

انگلیسی به انگلیسی

• study of the origin and configuration of land formations on the earth's surface

پیشنهاد کاربران

زمین ساختارشناسی ، زمین سازه شناسی
geomorphology ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: زمین‏ریخت‏شناسی 1
تعریف: علم بررسی پیکربندی کلی سطح زمین به ویژه مطالعۀ رده‏بندی و توصیف و ماهیت منشأ و چگونگی تشکیل سیماهای سطحی زمین و رابطۀ آنها با ساختارهای زیرین
ساختار زمین

بپرس