geometrical

/ˌdʒiəˈmetrɪkl̩//ˌdʒɪəˈmetrɪkl̩/

هندسی

جمله های نمونه

1. the geometrical pattern of this rug
طرح هندسی این فرش

2. The jumper has a geometrical pattern on it.
[ترجمه گوگل]جامپر یک نقش هندسی بر روی خود دارد
[ترجمه ترگمان]این jumper یک الگوی هندسی بر روی آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The building has intricate geometrical designs on several of the walls.
[ترجمه گوگل]این ساختمان دارای طرح های هندسی پیچیده ای بر روی چندین دیوار است
[ترجمه ترگمان]این ساختمان دارای طرح های هندسی پیچیده ای روی چندین دیوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Seen from above, the fields looked like a geometrical pattern.
[ترجمه گوگل]از بالا دیده می شود، میدان ها مانند یک الگوی هندسی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از بالا، صحرا به شکل یک الگوی هندسی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Population is increasing in that country in a geometrical progression.
[ترجمه گوگل]جمعیت در آن کشور در یک پیشرفت هندسی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]جمعیت در این کشور در یک تصاعد هندسی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But geometrical figures are not the only modes, and so are not the only things whose real essences we can know.
[ترجمه گوگل]اما اشکال هندسی تنها حالت‌ها نیستند، و همینطور تنها چیزهایی نیستند که ما می‌توانیم ماهیت واقعی آنها را بشناسیم
[ترجمه ترگمان]اما اشکال هندسی تنها حالت های نیستند، و بنابراین تنها چیزهایی نیستند که essences واقعی آن را می توانیم بدانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My notes showed the mathematical and geometrical proofs.
[ترجمه گوگل]یادداشت های من اثبات های ریاضی و هندسی را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]یادداشت های من نمونه های ریاضی و هندسی را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Further, in its geometrical solidity, what is physical is the unique occupant of its space.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در استحکام هندسی خود، آنچه فیزیکی است، ساکن منحصر به فرد فضای آن است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در استحکام هندسی آن، چیزی که فیزیکی است، ساکن منحصر به فرد فضا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such a concentration of comparable geometrical forms can not be coincidental.
[ترجمه گوگل]چنین غلظتی از اشکال هندسی قابل مقایسه نمی تواند تصادفی باشد
[ترجمه ترگمان]چنین غلظت اشکال هندسی قابل مقایسه نمی تواند تصادفی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The strictly geometrical pattern of dance is still very important if the musical score retains a traditional structure.
[ترجمه گوگل]الگوی کاملاً هندسی رقص همچنان بسیار مهم است اگر موسیقی ساختار سنتی را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که امتیاز موسیقی ساختار سنتی را حفظ کند، الگوی هندسی رقص هنوز بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The position bears comparison with the development of geometrical reasoning by Euclid.
[ترجمه گوگل]این موقعیت با توسعه استدلال هندسی توسط اقلیدس مقایسه می شود
[ترجمه ترگمان]این موقعیت نسبت به توسعه استدلال هندسی توسط اقلیدس مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Very simple geometrical forms exist in nature out there but most of them are ordinarily invisible to the naked eye.
[ترجمه گوگل]اشکال هندسی بسیار ساده ای در طبیعت وجود دارد، اما اکثر آنها معمولاً با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند
[ترجمه ترگمان]اشکال هندسی بسیار ساده در طبیعت وجود دارند اما بیشتر آن ها معمولا برای چشم غیر مسلح نامریی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Using geometrical considerations he could calculate the distance from Polheim to the pole.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از ملاحظات هندسی توانست فاصله پولهایم تا قطب را محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ملاحظات هندسی می توانست فاصله را از Polheim به قطب محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rays of geometrical optics are not unlike the particle trajectories of classical mechanics.
[ترجمه گوگل]پرتوهای اپتیک هندسی بی شباهت به مسیر ذرات مکانیک کلاسیک نیستند
[ترجمه ترگمان]پرتوه ای نور هندسی برخلاف مسیر حرکت ذره مکانیک کلاسیک نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on geometrical optics, plane layered model and sphere layered model are used to analyze the laser transmission path and the declination angle from direct path.
[ترجمه گوگل]بر اساس اپتیک هندسی، مدل لایه‌ای صفحه و مدل لایه‌ای کره‌ای برای تحلیل مسیر انتقال لیزر و زاویه انحراف از مسیر مستقیم استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس نور هندسی، مدل لایه بندی شده صفحه ای و مدل لایه بندی شده برای تحلیل مسیر انتقال لیزری و زاویه declination از مسیر مستقیم مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] هندسی
[ریاضیات] ترسیم هندسی، هندسی، به روش هندسی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to geometry; utilizing basic geometric shapes as part of a decoration or design (i.e. circles, triangles, etc.)

پیشنهاد کاربران

1. هندسی 2. دارای اشکال هندسی. منظم
مثال:
geometrical figures
اشکال هندسی
اشکال دارای شکل هندسی
اشکال منظم
پرسپکتیو هندسی
تکنیک محاسبه ای برای نشان دادن عمق

بپرس