geographic

/ˌdʒiəˈɡræfɪk//ˌdʒiəˈɡræfɪk/

جغرافیایی

جمله های نمونه

1. geographic coordinates
مختصات جغرافیایی

2. changes in the vegetation were symptomatic of great geographic changes
دگرگونی های گیاهان نشانه ی دگرگونی های بزرگ جغرافیایی بودند.

3. The city's success owes much to its geographic position.
[ترجمه گوگل]موفقیت این شهر مدیون موقعیت جغرافیایی آن است
[ترجمه ترگمان]موفقیت این شهر به موقعیت جغرافیایی خود مدیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These birds have a wide geographic distribution.
[ترجمه گوگل]این پرندگان پراکندگی جغرافیایی وسیعی دارند
[ترجمه ترگمان]این پرندگان یک توزیع جغرافیایی وسیع دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The current survey will have a wider geographic spread.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی کنونی گستره جغرافیایی وسیع تری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بررسی کنونی یک گسترش جغرافیایی وسیع تر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. the geographic route along which birds customarily migrate.
[ترجمه گوگل]مسیر جغرافیایی که معمولاً پرندگان در آن کوچ می کنند
[ترجمه ترگمان]مسیر جغرافیایی که پرندگان معمولا به آن مهاجرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is it a harmful geographic stereotype to suggest that southerners are a little bit poky?
[ترجمه گوگل]آیا این یک کلیشه جغرافیایی مضر است که بگوییم جنوبی ها کمی بداخلاق هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک کلیشه جغرافیایی مضر برای اشاره به این است که جنوبی ها کمی poky هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They have also been constrained by Britain's geographic location and limited resources.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع محدود بریتانیا محدود شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین توسط محل جغرافیایی بریتانیا و منابع محدودی تحت فشار قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For the past eleven years, the Sun's north geographic pole has also been home to its north magnetic pole.
[ترجمه گوگل]در یازده سال گذشته، قطب جغرافیایی شمال خورشید محل قطب مغناطیسی شمالی آن نیز بوده است
[ترجمه ترگمان]قطب شمال سان در طول یازده سال گذشته به محل قطب مغناطیسی شمالی خود نیز بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As communities become less based on geographic or political boundaries, nation states will decline along with their tax base.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که جوامع براساس مرزهای جغرافیایی یا سیاسی کمتر می شوند، دولت های ملت همراه با پایه مالیاتی خود کاهش خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]همانطور که جوامع مبتنی بر مرزه ای جغرافیایی یا سیاسی کم تر می شوند، دولت های ملی با پایه مالیاتی خود تنزل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are not mere repositories of geographic information, they are yellow, red, brown, green and blue.
[ترجمه گوگل]آنها صرفاً مخزن اطلاعات جغرافیایی نیستند، زرد، قرمز، قهوه ای، سبز و آبی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها repositories از اطلاعات جغرافیایی نیستند، زرد، قرمز، قهوه ای، سبز و آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such geographic constraints were initially absent from the block grant program.
[ترجمه گوگل]چنین محدودیت های جغرافیایی در ابتدا در برنامه کمک مالی بلوک وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]چنین محدودیت های جغرافیایی در ابتدا از برنامه کمک بلوک غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So some of the benefits of geographic asset allocation are lost.
[ترجمه گوگل]بنابراین برخی از مزایای تخصیص دارایی های جغرافیایی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]بنابراین برخی از مزایای تخصیص منابع جغرافیایی از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Geographic segments are also important in rendering manageable a worldwide export marketing activity.
[ترجمه گوگل]بخش‌های جغرافیایی نیز در قابل مدیریت کردن یک فعالیت بازاریابی صادراتی در سراسر جهان مهم هستند
[ترجمه ترگمان]بخش های جغرافیایی نیز در ارائه یک فعالیت بازاریابی در سراسر جهان مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sentimental attachment to some geographic part of the world is not part of the system.
[ترجمه گوگل]دلبستگی عاطفی به برخی از بخش های جغرافیایی جهان بخشی از این سیستم نیست
[ترجمه ترگمان]وابستگی احساساتی به برخی از قسمت های جغرافیایی دنیا بخشی از سیستم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to geography, of or pertaining to the study of the physical features of the earth's surface
something that is geographic or geographical involves geography.

پیشنهاد کاربران

☑️ زامنگاریک
🇮🇷 همتای پارسی: زامنگاریک 🇮🇷

بپرس